در مساله قفقاز همیشه تاکید کردم که باید ببینیم ریشه های این تنش به کجا بر می گردد و ارزیابی و فهم ما دقیقا از ماهیت و عاقبت این تنش ها چیست و ما چه امکانات و شرایطی برای مدیریت برنامه محور آذربایجان_ترکیه_اسرائیل داریم مهم فهم راهبردی تصمیم گیران ایرانی و دستگاه تحلیلی آنها نسبت به مسائل قفقاز هست،به هر حال در نهایت آن ها تصمیم گیری خواهند کرد. طرف آذربایجانی بر ایجاد کریدور جعلی زنگزور اصرار دارد و از آن یک خوانش راهبردی و تاریخی و اقتصادی دارد کریدور باکو_تفلیس_جیهان در محور شمالی قفقاز، در کنار مسیر ادعایی زنگزور و اتصال خلیج فارس به ترکیه و اروپا از طریق عراق به عنوان یک مجموعه باید به آن توجه شود و همین امر نشان می دهد موضوع درباره رقابت های ژئو استراتژیکی و تریلیون ها دلار سرمایه و مدیریت بازار انرژی و ترانزیت بین قدرت های بزرگ شرقی و غربی است در چنین شرایطی امتیاز ایران(برخی اسم آن را ابتکار گذاشته اند که اشتباه است) راه گذر ایرانی برای اتصال باکو به نخجوان از خاک ایران با موافقت موقت طرف آذربایجانی روبه رو شد موضوعی که ارمنستان از آن تلقی منفعتی پیدا کرد یعنی اگر قرار بر این باشد که ایران از منافع این کریدور استفاده کند ارمنستان برای این موضوع ارجحیت دارد. خوانش ایروان از امتیاز ایران، زنگزور ایرانی است و آن را استاندارد دوگانه طرف ایرانی در ماجرای قفقاز ارزیابی می کند موضوعی که ارمنستان را بر این داشت همراهی بیشتری با طرف آذربایجانی داشته باشد و طرف ارمنی را مجاب کرد حضور قدرت های غربی را در منطقه گسترش دهد راهگذر ایرانی مزیت راهبردی نسبت به کریدور زنگزور ندارد،این چیزی است که باکو به آن می اندیشد و بیش از پیش بر راه اندازی زنگزور(چه با زور و چه با توافق با طرف ارمنی) مصمم هست و به آن بازگشت خواهد داشت به عبارت دیگر امتیاز مجدد ایران به آذربایجان که در سی سال گذشته مسبوق به سابقه بود و مثل همیشه به صورت یک طرفه انجام شد محاسبات راهبردی آن ها را تغییر نداد اینکه گفتم ما در قفقاز دقیقا بدنبال چه چیزی هستیم برای بیان این مطلب بود که اگر هدف سرپوش گذاشتن چالش واقعی در کوتاه مدت است خب بنظر می رسد بر اساس این تحلیل درست عمل کردند اما این مدل در فهم راهبردی چیزی جز امتیاز دادن نیست ذهنیت طرف مقابل از رفتار ایران، وادادگی،انفعال و... است و آن ها را مصمم خواهد کرد اگر هدف، مهار غلبه روانی محور آذربایجان_ترکیه_اسرائیل در مسائل قفقاز بود تا محاسبات آن ها بر اساس ایران مصمم و قاطع برای مخالفت با تغییرات ژئوپولتیکی در جنوب ارمنستان شکل بگیرد خب ما باید به سراغ گزینه هایی نظیر منطقه حائل،اجاره سیونیک ارمنستان و موضوعاتی نظیر ورود ایران در قالب حافظان صلح در بخش های خطر پذیر ارمنستان و... می رفتیم جامعه تحلیلی کشور بخوبی می داند که ما در شرایط خلق ابتکار و مدل سازی در عرصه های امنیتی و راهبردی در مسائل منطقه ای نیستیم و رویکردهای سلبی(یا من بازی یا بازی خراب) جایگاه محسوسی در سیاست های راهبردی ما در موضوعات مختلف پیدا کرده است که عمدتا بخاطر فاصله فکری و ذهنی تصمیم گیران ما با سطح جهانی مدل سازی و افق سازی است (بازی سازی و تنوع سازی حلقه انتخاب یک دایره تحلیلی دقیقی است که همه قدرت ها برای توسعه جایگاه جهانی خود به آن توجه می کنند و سرمایه گذاری می کنند دستگاه تحلیلی ما به این تحول ریشه ای نیاز اساسی دارد.) در مساله قفقاز هم مهم است که ما دقیقا از دوگانه های تحلیلی رایج(صلح و جنگ)خارج شویم و افق جدید و راه جدیدی را برای ورود به مسائل خلق کنیم این می‌شود بازی سازی و خلق ابتکار(البته اگر بتوانیم) ابوقاسم https://eitaa.com/aboghasm