. از مقاومت مدنی تا جنگ شناختی عمیق‌ترین لایه‌های جنگ در منطقه -۱ ۱) در جنگ باید «نقشه دشمن» را شناخت و تا عمق اتاق فرماندهی‌اش را رصد کرد. نباید جنگ را آن گونه که دشمن می‌خواهد بازنمایی و تصویرسازی کند، فهمید. این، مرز ابتکار عمل با انفعال است. پیشرفته‌ترین جنگ‌افزار‌های نظامی، نمی‌تواند اراده ملتی با شعور را در هم بشکند، اما «جنگ شناختی، تحلیل‌های مسموم و ارزیابی‌های دستکاری شده» می‌تواند هزار برابر بمب بتن‌شکن، اثرگذار باشد. تحلیل‌های شکاف‌افکن، هراس‌افکن و یأس‌افکن، به مراتب خطرناک‌تر از جنگ افزار نظامی دشمن است. ۲) جنگ جاری در منطقه، کوه یخ را می‌ماند. ظاهری دارد و باطنی. ظاهرا یک سال قبل آغاز شده و قابل اجتناب بود، اما در واقع، عمیق‌تر و ناگزیر‌تر از این حرفهاست. ادبیات صهیونیستی- آمریکایی ادعا می‌کند این جنگ با خیره سری و ماجراجویی حماس آغاز شد و دیگر گروه‌های حامی را گرفتار تله جنگ کرد تا جایی که مثلا حزب‌الله، ظرف چند هفته، دبیرکل و چند نفر از فرماندهان و ده‌ها رزمنده خود را از دست داد و حتی اسرائیل، دست به ترور در تهران (اسماعیل هنیه) زد. می‌گویند کار حماس و تداوم آن با حمایت حزب‌الله و ایران و دیگران، هزینه تراشی برای ملت‌های منطقه بود و سودش را اسرائیل و آمریکا می‌برند(!) ۳) یگان‌های عملیات روانی عبری و غربی- و ادامه آنها در کشورهای منطقه- قرار است کاری را بکنند که از هیچ بمب بتن شکن آمریکایی بر نمی‌آید. آنها می‌دانند توان نظامی جبهه مقاومت بر حسب ظاهر، همتراز فناوری‌های دشمن نیست، بنابراین، پیروزی‌های بزرگ مقاومت را نه فناوری، بلکه «اراده» و «ایمان» و «اتحاد میدان‌ها» رقم زده است. می‌دانند آنچه تن را در برابر‌تانک و بمب «نستوه» می‌سازد، نه توانایی جسمانی، بلکه ساخت قدرتمند ذهن‌ها و قلب‌ها (مرکز فرماندهی عقل و عواطف و اراده‌ها) است. ۴) یگان عملیات روانی دشمن و عناصر نیابتی آن، هرگز نمی‌گویند: حماس و جهاد اسلامی که از بدو خلقت نبودند، پس چرا پدید آمدند؟ چگونه می‌شود یک ملت را برای هشت دهه متمادی، از خانه و کاشانه خود آواره نمود، قتل عام کرد، پیر و جوان و زن و کودک‌شان را به اسارت گرفت، تحریم و محاصره کرد و روند جنایت و ترور را تصاعد بخشید و با این همه، انتظار جوشش «مقاومت مدنی» را نداشت؟ آنها نمی‌گویند که حماس، از متن ملت و سرزمین فلسطین بالید و سازمان رزم شد. نمی‌گویند که صهیونیست‌ها ماه‌ها قبل از عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲) سرگرم عملیات ترور و آدم‌ربایی در غزه و کرانه باختری بودند و با اجرای توافق ابراهیم، داشتند آخرین قدم‌ها را برای حذف نام فلسطین و غزه و پاکسازی قومی انجام می‌دادند و در چنین بستر تهدیدی بود که حماس، پیشدستی کرد و در برابر هزاران ضربه کشنده، یک ضربه کاری و جبران ناپذیر به اشغالگران زد. ۵) یگان عملیات روانی دشمن هرگز نمی‌گویند که ارتش رژیم صهیونیستی، در سال ۱۹۸۲ در عمق جنوب لبنان چه غلطی می‌کرد که تا نزدیکی بیروت هم پیش رفته بود؟! آن روز که اصلا حزب‌الله لبنان در کار نبود و در اثر همان اشغالگری وحشیانه با چراغ سبز آمریکا، مقاومت مدنی جوانه زد و حزب‌الله نام گرفت. همان گونه که اشغال یمن از سوی گماشتگان آمریکا در عربستان، از مقاومت نستوه یمن، اسطوره‌ای به نام انصار‌الله ساخت. همین روند را می‌توان در قدرتمند شدن سازمان مقاومت مدنی ایران مشاهده کرد که چگونه تحریک صدام به تجاوزگری نظامی از سوی غرب، بسیج ملت ایران را فراز آورد و سپس همین بسیج مدنی، با استقبال ملت‌ها، در منطقه گسترده شد. ۶) جنگ فعلی را باید در یک روند دید و نه در یک نقطه یا یک اتفاق. این، به اسارت سپردن عقل، در برابر یگان خرد رُبایی دشمن است. دشمن، همین را می‌خواهد که کسانی با دیدن چند ضربه خسارتبار دشمن مثلا در لبنان، خیال کنند همه چیز از هم پاشید و از دست رفت، و بنابراین شروع کنند به هم فرکانس شدن با دشمن و بازنشر امواج‌های القایی او مبنی بر این که «جبهه مقاومت، ناتوان است»، «اصلا چرا باید مقاومت کرد؟»، «مسئله فلان کشور به ما چه و ما چرا باید هزینه بدهیم» و... 💢 ادامه دارد @abuhossein