و إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ، فَلَا تُكَلِّمْنِي...
⚫️ فرمود: ای اباصلت! فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار میروم؛ وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم را با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.
...به اجبارِ مامون عباسی، حضرت سه دانه انگور خورد و بقیه اش را زمین گذاشت و فوراً برخاست.
⁉️ مأمون پرسید: کجا می روید؟
⚫️ فرمود: همانجا که مرا فرستادی!
🏴 سپس عبایش را به سر انداخت و به خانه رفت و به من فرمود: در را ببند!
📚 عيون أخبار الرضا عليهالسلام، ج۲، ص۲۴۲.
◼️
#امام_رضا علیهالسلام
#بیان_نور