اطاعت از فرمان مادر مهدی که توپ را نگه‌داشته بود، دیگر ادامه نداد. توپ را به هم‌گروهی‌اش پاس داد و دوید سمت نانوایی... خاطره‌ای از شهیید مهدی رین الدین