#داستان_های_قرانی 12
#عذاب_الهی
━━🔸━━────🍃🌷🍃───━━🔸━━
🔷جوان خداترس و آيات عذاب الهے
⚜امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: روزي سلمان در بازار آهنگران عبور ميكرد، ديد جواني فرياد ميكشد و جمعيت بسيار دور او را گرفتهآند و آن جوان به روي زمين افتاده و بيهوش شده است. مردم تا سلمان را ديدند نزد او آمده، و گفتند:
گويا به اين جوان، بيهوشي يا ديوانگي روي داده است. به بالين او بياييد و از خدا بخواهيد تا وي نجات يابد، وقتي جوان احساس كرد كه سلمان در كنارش است، آرامش يافت و چشم خود را گشود و
🔆عرض كرد: من نه ديوانهام و نه حالت بيهوشي به من رخ داده است، بلكه در اين بازار عبور ميكردم وقتي ديدم آهنها روي سندانها گذاشته و ميكوبند به ياد اين آيه قرآن افتادم:
〽️« فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ، يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ، وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ»[1]
«براي كافران لباسهايي از آتش بريده شود و آب سوزان بر سرهاي آنان ريخته گردد كه شدت گرمي آن، اندرون و پوستشان را بسوزاند و براي آنها گرزهايي از آتش قرار داده شود».
⚠️ياد اين آيه مرا به اين وضع در آورده است.[2]
✳️محبت آن جوان با ايمان در قلب سلمان راه يافت. او را به دوستي خود انتخاب كرد و همواره سلمان با او رفاقت داشت تا وقتي كه به وي خبر دادند دوستت در بستر مرگ قرار گرفته است.
🌀 سلمان به بالين او آمد و گفت:
اي فرشته مرگ (عزرائيل) با برادر من مهرباني كن.🔰
صدايي شنيده شد كه گفت:
«يا اَبا عبدالله اَنَا لِكُلِّ مؤمِنٍ رفيقٍ»
🔸«اي سلمان، من نسبت به هر شخص با ايمان رفيق و مهربانم».[3]
💠منابع:
[1] . حج، 20 ـ 23.
[2] . لئالي الاخبار، به نقل از خزينه الجواهر، ص 514. (اندكي با تغيير)
[3] . امالي شيخ مفيد.
(کپی🚫)
l
@Adventt l