#شهید_وحید_زمانینیا در زمان جاری شدن خطبه عقد، چون شنیده بود دعا در آن لحظه به استجابت میرسد، برای شهادتش دعا کرده بود و چقدر زود دعایش مستجاب شد.
فریدون زمانینیا، پدر شهید، اولین کسی است که سفره دلش را باز میکند و میگوید: «آقا وحید سومین فرزند خانوادهمان بود. متولد ۳۰ تیرماه ۷۱ بود. آن موقع در محله اتابک زندگی میکردیم. بعد به شهرری آمدیم. پسرم از ۹ سالگی به تکواندو علاقهمند شد و تا پایان پیشدانشگاهی در همین رشته ورزشی فعالیت میکرد. سال ۹۱ در آزمون کنکور سراسری و دانشگاه افسری شرکت کرد و در هر دو آزمون پذیرفته شد.🥇 با توجه به علاقهاش به مسائل نظامی و فعالیتش در بسیج، با مشورت برادر بزرگترش آقا حمید، در دانشگاه افسری ادامه تحصیل داد. وحید تا سال ۹۳ دانشجو بود و بعد از آن به مدت چهار سال مدافع حرم شد. از اوایل سال ۹۷ تا لحظه شهادتش هم در معیت حاج قاسم سلیمانی بود.
پدر شهید ادامه میدهد: من هم از سال ۶۲ عضو رسمی سپاه شدم و الان بازنشسته سپاه هستم. چون بیشتر بیرون از خانه بودم، بیشتر کارها و مدیریت منزل برعهده مادرشان🌼 بود؛ درواقع من تربیت چنین فرزندانی را مدیون همسرم هستم.»
وی درباره اعزام فرزندش به سوریه بیان میکند: «وقتی آقا وحید گفت میخواهد عازم سوریه شود🕌، ما گفتیم این همه جوان دارند میروند، مگر خون بچه من رنگینتر از دیگران است. در طول آن چهار سال، آقا وحید دو الی چهار ماه در سوریه بود، یک هفته به دیدن ما میآمد و دوباره میرفت؛ چندین بار به سوریه رفت و جهاد کرد.»
🌺پدر شهید درخصوص شنیدن خبر شهادت فرزندش میگوید: «آقا وحید دوستی به نام آقا سعید دارد که خیلی وقتها با ما تماس میگرفت و جویای احوال پسرم بود؛ آقا سعید روز جمعه ۱۳ دیماه ساعت ۸ صبح تماس گرفت و از همسرم جویای احوال آقا وحید شد و گفت: «هرچقدر به وحید زنگ میزنم، جواب نمیدهد، اگر از او خبردار شدید به من هم اطلاع بدهید.» من حدود ساعت ۹ صبح گوشی تلفن همراهم را نگاه کردم و دیدم که نوشته حاج قاسم سلیمانی آسمانی شد. فهمیدم که وحید هم شهید شده است. تلویزیون را روشن کردیم و همین که حاج قاسم را نشان داد همسرم گفت: «حاج قاسم رفت، وحید منم رفت. وحید من فدای امام حسین (ع) و حضرت زینب (س)؛ من جواب تازهعروسم را چه بدهم؟»😔همسرم چند بار این حرف را مطرح کرد. برای ما مسلم بود که وحید قدم به قدم همراه حاج قاسم بود. ساعت ۱۰ صبح همکاران آقا وحید آمدند و پسر دومم آقا حمید هم آمد و گفت: «من از ساعت ۵ صبح خبردار بودم، اما نمیدانستم چطور باید خبر شهادت وحید و سردار سلیمانی را به شما بگویم.»😢
🌸مادر شهید هم در ادامه حرفهای پدر شهید میگوید: «من در بحث تربیت فرزندانم برنامهریزی دقیقی داشتم.🏆 هرکاری باید بهموقع انجام میشد. آقا وحید از اول یاد گرفته بود وقتش را به بطالت نگذراند؛ بهموقع درس میخواند، ورزش میکرد🤺، به مسجد و هیئت و زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) و گلزار شهدای بهشت زهرا (س) میرفت.
«مگر میشود مادر نگران نباشد؟ اما مملکت ما نیاز دارد که چنین جوانهایی برای مقابله با دشمنان اسلام در عرصه حضور داشته باشند؛ 🇮🇷اگر من نگذارم فرزندم برود، دیگری هم نگذارد، آن وقت چه بلایی سر مردم و مملکتمان میآید؟ ما در یکی از مأموریتهای آقا وحید به همراه تعدادی از خانواده شهدای مدافع حرم به مدت سه روز برای زیارت حضرت زینب (س)💛و حضرت رقیه (س)🧡 به سوریه رفتیم؛ دمشق تبدیل به خرابه شده بود؛ برای امنیت منطقه، تعداد زیادی از نظامیان سوری و ایرانی در آنجا حضور داشتند؛ با دیدن آن شرایط به راهی که آقا وحید رفت یقین پیدا کردم و دیگر نتوانستم به پسرم بگویم به سوریه نرود.»💝
راهش پررهرو🕊
💚
@adventt