●○ مشتـاق ظھور ○●
#اهانت_به_قرآن #داستان_های_قرانی 3 ┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄ 🔸آيت‌الله شيخ مجتبي قزويني، رحمه‌الله عليه،
4/۱ ┄┅┄┅┄┅┄✨🍃🌼🍃✨┄┅┄┅┄┅┄ «كربلايي كاظم بيسوادي كه حافظ قرآن شد» 🔸كربلايي كاظم در سال 1300 هجري قمري در روستاي ساروق اراك بدنيا آمد و در همان روستا هم زندگي مي‌كرد. سواد خواندن و نوشتن نداشت و داستان حافظ قرآن شدن او در دوران جوانيش اتفاق افتاد. او در روستا مشغول كار كشاورزي بود، در آن سال يك روحاني جهت تبليغ و بيان احكام حلال و حرام به روستا آمده بود و در منبر و سخنراني خود از خمس و زكات، مسائلي را گفت و توضيح داد كه كساني كه گندم و جو و... آنها به حد نصاب برسد و زكات و حق فقرا را ندهند، مالشان مخلوط به حرام مي‌شود و اگر با عين پول آن گندمهاي زكات نداده، خانه يا لباس تهيه كنند، با آن لباس و در آن خانه نمازشان باطل است، مسلمان واقعي بايد به احكام الهي و حلال و حرام توجّه كند واهميت دهد و زكات مالش را بدهد. (كربلايي) كاظم چون مي‌دانست، صاحب زميني كه در آن كار مي‌كند، مقيّد به پرداخت زكات و حق فقرا نيست، به اين فكر فرو رفت كه پس مال او مخلوط به حرام است و زندگي او با پول حرام مخلوط يا شبهه‌ناك است. 🔸اين مسئله را با صاحب زمين، در ميان گذاشت و از او خواست تا او زكات مالش را پرداخت كند ولي او زير بار نرفت. از اين رو كاظم تصميم گرفت از آن روستا هجرت كرده و درجاي ديگر مشغول كار شود كه اجرت او حلال و پاك باشد، چند سالي خارج از آن روستا به فعاليت پرداخت، تا اين كه از او خواستند به روستاي خود برگردد. 🔸به روستا برگشت و زميني با مقداري گندم در اختيارش گذاشتند تا خودش مستقلاً براي خود كشاورزي كند، او همان سال اول نصف آن گندم را به فقرا داد و نصف ديگر را در زمين كاشت و خدا به زراعت او بركت داد، به حدّي كه بيش از معمول برداشت كرد و از همان سال بنا گذاشت كه نيمي از برداشت خود را به فقرا بدهد و (با اين كه مقدار زكات يك دهم و يا يك بيستم است) هر ساله نصف محصول خود را به فقرا و مستمندان مي‌داد. يك سال هنگام برداشت محصول... داستان کپے🚫 l @adventt l