ا💬📖💬📖 ا📖💬📖 ا💬📖 ا📖 صدای پای خداوند و ربنا و اذان دعا کنید دلم شعله گیرد از رمضان سَحر که شد ببَریدَم نگارخانه‌ی نور که نقش تازه بگیرم به سِحر رنگرزان که تازه‌تر بشود باغ جانم از روزه که زود رخت بربندد از این جزیره، خزان از این جزیره که نامش دل است و می‌جنگد به شکل طوفانی در مصاف باد وزان از این کویر که کاریزهای کم‌آبش عطش رساند گون‌خار را کنار گزان خدای را برسان کاروانی از ایمان که شک رسیده به لب‌ها به حکم پُر‌غرضان کشیده خورده‌ام از روزگار و نزدیکم به تازیانه‌ی تاریخ روی منقرضان خدای من تو خودت شاهدی، چکار کنم؟ چگونه خوب بمانم میان بدمرضان؟ در این جزیره‌ که چون سیر و سرکه می‌جوشد رسیده گرمی خرماپزان به غوره‌پزان زمانه بد شده و آدمی از آن بدتر دلم گرفته از این و دلم شکسته از آن کجاست آن‌که دلم را رها کند در عشق که بی‌قرار شوم از شکوه «المیزان» به جانب رمضانم بَرَد که تازه شود دوباره خاطرم از ربنای قبل اذان بگو موذن خوش لحن اردبیلی را بخوان که اشهد ان لااله الا آن ✍️شعر " صدای پای آب " کاری است فاخر از فرهنگیار شاعر؛ احمد مسرور آیینه جان (در ایتا و سروش) @aeenejan 💬📖 📖💬📖 💬📖💬📖