✍🏼 فدایی راه انتظار : در روزگار سر خوشی از عشقت این دل اسیر مانده و گمراه است من سر کنم چگونه گل زیبا بی تو که از ضمیر من آگاه است؟ تا هستی از جهان تو بیمم نیست تهدید ها همیشه شود فرصت شاید بفهمی از غم جانکاهم دنیا بدون عشق گذرگاه است عاشق شدم و هیچ نفهمیدیم عشق این مسیر را نکند کوتاه یک عمر انتظار تو را دارم این غصه با فراق تو همراه است یک روز اگر بماند از این عُمرم آن را فقط به پای تو می خواهم من طول عمر خویش نمی خواهم با تو هزار سال چه کوتاه است می ترسم این فراق کِشد من را در کوره راه گیجی و گمراهی هرچند سرنوشت کسی چون من سر درگُمی و عاقبت اِکراه است اما اُمیدوار به این هستم آقای من به سِّر من آگاه است خیر و صلاح بنده در این باشد این جان فدایی تب آن راه است شعر داغ "فدایی انتظار", اثری از فرهنگیار شاعر محمد دیلم کتولی (۲۹ خرداد ۹۹) کانال ما در سروش و ایتا👇 @aeenejan