درس یازدهم فارسی هفتم
عهد و پیمان
نوع نثر : ساده و روان
متواضع : فروتن ٬ کسی که در رفتارش تکبر و غرور نباشد .
جدی : کسی که به کارهای خود اهمیت می دهد .
عهد : پیمان پای بند : آن که خود را موظف به انجام امری می داند ٬ مقید
غیبت : غایب بودن
موظف : آن که وظیفه دارد کاری را انجام دهد .
صلاح : درستی
توصیه : سفارش
تکالیف تعیین شده : در این درس به معنی تکلیف مدرسه ای
عشق به مردم
رئیس جمهور وقت : رئیس جمهور آن زمان ( رئیس جمهور : مدیر اجرایی کشور )
مطهر : پاک و مقدس
صحن : میدان ٬ حیاط
موج جمعیت : جمعیت بسیار زیاد / جمعیت به موج تشبیه شده است .
وضع : حالت ٬ وضعیت
رفتار بهشتی
به هم ریخته : آشفته و بی نظم
جلسه : نشست و گردهمایی ٬ محل نشست و گردهمایی
معین : مقرر ٬ تعیین شده
خصلت : خوی ٬ ویژگی
گرمای محبت
امان : ایمن ٬ آسوده ( در امان بودن : در پناه بودن )
تحمل : بردباری کردن ٬ شکیبایی
دست هایم از سرما خشک نمی شود : دست های من به خاطر سرمای بسیار بی حس و حرکت نمی شود .
کنجکاوی : علاقه مندی نسبت به پیگیری موضوعی
عابران : رهگذران
انگار : به نظر ٬ گویا
برق خوشحالی : خوشحالی به برق تشبیه شده است یعنی درخشش خوشحالی و شادی
پیام درس :
در این درس هم مانند درس قبلی ٬ شرح حال انسان های آزاده و مبارز مورد ارزیابی قرار گرفته است .
********************************
خود ارزیابی
١ عهد و پیمان شهید رجایی با شاگردانش چه بود؟ من دیر نمی آیم،شما هم دیر نیایید2-من غیبت نمی کنم ،شما هم غیبت نکنید3-من به شما دروغ نمی گویم،شما هم به من دروغ نگویید4-من به هر قولی که به شما بدهم وفا می کنم شما هم به هر قولی که به من می دهید وفا کنید
٢ چرا مصطفی در هنگام کمک به پیرمرد کمی مکث کرد؟انگار کسی به او گفت: مصطفی این کار را نکن.خودت بیشتر به این پول احتیاج داری.اگر دستکش بخری دیگر مجبور نیستی دست هایت را به هم بمالی تا گرم شوند
٣ به کاری که مصطفی کرد، «ایثار » می گویند. نمونه ای دیگر از ایثار را ذکر کنید.ریز علی خواجوی دهقان فداکار ،در غروب یک روز سرد پاییزی متوجه ریزش کوه و مسدود شدن راه آهن شد.با وجود سرمای زیاد پیراهنش را درآورد و به چوبدستی بست و آن را آتش زد و به سمت قطار دوید تا از یک حادثه دلخراش مرگ مسافران جلوگیری کند.قطار متوقف شد و جان مسافران از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
********************************
فعالیت نوشتاری
١ کلمه های هم خانواده را پیدا کنید و در کنار یک دیگر بنویسید.
توصیه، خصلت، منتظر، موظّف، ضعف، وظیفه، نظارت، خصال، وصی، ناظر، وظایف، ضعیف،
وصیّت، تضعیف
توصیه-وصیت-وصی خصلت-خصال منتظر-نظارت-ناظر موظف-وظیفه-وظایف ضعف-ضعیف-تغعیف
٢ جدول زیر را کامل کنید.
گرفتم: اول شخص مفرد
دیدید: دوم شخص جمع
آمد: سوم شخص مفرد
می شنویم: اول شخص جمع
خواهند رفت: سوم شخص مفرد
٣ در جمله های زیر، املای صحیح واژه را در جای خالی قرار دهید.
الف( برای زیارت حرم مطهّر حضرت معصومه (س) دم در ……… از اتومبیل پیاده شدیم.
(سحن، صحن)
ب( سکّه ها ……… و داخل دست پیرمرد قرار گرفتند. (غلتیدند، غلطیدند).
۴.متن زیر از کتاب «نورالدّین پسر ایران » آورده شده است؛ آن را بخوانید و به سلیقهٔ خود ادامه
دهید و فعل های آن را مشخص کنید.
«گاهی عاجزانه از دکتر می خواستم بی هوشم کند تا ساعاتی از درد رها شوم. می گفت: «نمی شه،
اگه بی هوشت کنیم، می میری! »
در آن دقایق، مرگ برایم خواستنی تر از تحمّل زجر بود امّا مثل این که تقدیر من صبر بر همهٔ دردها
بود؛ درد زخم های تنم و درد جاماندن از شهدایی که خالصانه جان بر کف نهادند و برای سرافرازی و استقلال میهن پا به عرصه جهاد نهادند و سرانجام به عروج ملکوتی پیوستند.گاه با جود می اندیشم شهادت سزاوار کسانی بود که وجودشان با عشق الهی درآمیخته و فاصله ای بین عاشق و معشوق نمانده بود.ولی من جامانده از قافله شهدا بودم.کاش پرنده روحم سبکبال از قفس تنم رها می شد و مرا از طعم خوش شهادت بهره مند می نمود.