بچه که بودیم کتاب دینی یک جمله داشت. که چرا شیعیان دست از امید نمیکشند و یا لباس جنگشان را در نمی‌آورند. دلیلش دو عبارت بود. اعتقاد به پایانی سبز و باور به خونی سرخ سرخ و سبز باورهای دیرینه ماست. پرچم هزاره‌های دور و نزدیک ماست. ما که میدانیم اگر این باغ به گل نشیند. نشانش چشمی سرخ است و دستی از برکت، سبز. ما که میدانیم اگر روزی پرچمی بلند شد. باور سرخش به سبزی فردایش میرساند. ما که میدانیم اگر آقایمان زودتر برگردد. شاید به آن "بلای عظیم مادرانه" با مرهم رسیدیم. اگر آقایمان برگردد. شاید مادر یک خواب راحت داشته باشد و پس از آن سحری برسد... آرامش مادر ❌ ارسال مطالب بدون ذکر منبع مجاز نمی باشد❌ 🇮🇷@afsaranebasir