6.97M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
♦️بچه سنّیه اومد تو مسجد جلو علامه امینی گفت آقا مادرم داره میمیره ، علامه گفت من که طبیب نیستم ، گفت طبیب نیستی انقده ذکر علی گفتی به علی مادر منو شفا بده! علامه امینی یه چیزی نوشت و گفت برو بزار رو پیشانی مادرت... ان شاءالله شفا میگیره! همه تعجب کردن چه سرّی نوشت ، چه ذکری نوشت...❤️‍🩹