آقامحمودرضا
💠حجت الاسلام مصطفی امینی خواه: دو روایت واقعی از کتاب سه دقیقه در قیامت تجربه نزدیک به مرگ جانباز
💠یکی دو شب قبل از عملیات، رفقای صمیمی بنده که سال ها با هم همکار بودیم، دور هم جمع شدیم. یکی از آنها گفت: 🍃🌸 شنیدم که شما در اتاق عمل حالتی شبیه مرگ پیدا کردید و.. خلاصه خیلی اصرار کردند که برایشان تعریف کنم.اما قبول نکردم. برای یکی دو نفر، خیلی سر بسته حرف زده بودم و آنها باور نکردند؛لذا تصمیم داشتم دیگر برای کسی حرفی نزنم. 🌷جواد محمدی، سید یحیی براتی، سجاد مرادی، عبدالمهدی کاظمی، برادر مرتضی زارع و على شاهسنایی و... مرا به یکی از اتاقهای مقرّ بردند و اصرار کردند که باید تعریف کنی . من هم کمی از ماجرا را گفتم، رفقای من خیلی منقلب شدند. د خصوصا در مسئله #حق_الناس و #مقام_شهادت. فردای آن روز در یکی از عملیاتها، به عنوان خط شکن حضور داشتم. در حین عملیات مجروح شدم و افتادم. جراحت من سطحی بود اما درست در تیررس دشمن افتاده بودم. هیچ حرکتی نمی توانستم انجام دهم. کسی هم نمی توانست به من نزدیک شود. شهادتین را گفتم. در این لحظات منتظر بودم با یک گلوله از سوی تک تیر انداز تکفیری به شهادت برسم. در این شرایط بحرانی، عبدالمهدی کاظمی و جواد محمدی خودشان را به خطر انداختند و جلو آمدند. آنها خیلی سریع مرا به سنگر منتقل کردند. خیلی از این کار ناراحت شدم.گفتم برای چی این کار رو کردید.ممکن بود همه ما رو بزنند. 🍃🌸جواد محمدی گفت:تو باید بمانی و بگویی که در آن سوی هستی چه دیدی. چند روز بعد، باز این افراد در جلسه ای خصوصی از من خواستند که برایشان از برزخ بگویم. نگاهی به چهره تک تک آنها کردم.گفتم چند نفری از شما فردا شهید می شوید. سکوتی عجیب در آن جلسه حاکم شد. #ادامه_دارد 🆔 @Agamahmoodreza