نکته‌ی مهم دیگری که لازم دیدم در اینجا متذکر شوم ، شرح و مفهوم درست این روایت امام علی (ع)است. آیت الله جوادی آملی در شرح این روایت می فرمایند:"ببين چه حرفي است و ببين چه كسي گفته است. اما هميشه همين دو مطلب است و آن ريشه اصلي را فراموش مي‌كنيم و در زندگي ‌ما نيست. قرآن سه تا حرف دارد، يكي اينكه حرف و قول چيست؟ و اينكه از دهان چه كسي خارج شده است؟ و يكي اينكه أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنطَقَ كُلَّ شَيْء..چه كسي انطاق كرده است؟ كي به حرف آورده است؟ اما اين حرف در زندگي ما نيست." به عبارت دیگر، ضلع سومی که کمتر به آن توجه می‌شود، انگیزه و علتی است که "من قال" را به گفتن "ما قال" وا داشته، آیا هوای نفس است یا رضای خدا؛ همین نکته می‌طلبد نسبت به شنیدن حرف امثال علیز و دیگران جانب احتیاط را رعایت و همیشه نگاه نقادانه داشته باشیم. نکته تکمیلی دیگر اینکه، آیت الله حائری شیرازی در شرح «انظر الي ما قال» مطلب نغزی دارند به این معنا:" اين را به كسي مي‌گويد كه قدرت تصور و قدرت تصديق دارد و صاحب نظر است. به او مي‌گويد:«انظر»؛ مي‌تواني نگاه كني، با ناظر دارد حرف مي‌زند و با كسي كه چشم بينا دارد صحبت مي‌کند." پس خطاب این روایت به صاحب نظرانی است که دارای مبانی استوار و محکم دینی و قادر به تشخیص سره از ناسره هستند. این نگاه توأم با تأمل است. نتیجه اینکه پای منبر هر کسی که می نشینید چه علیزاده باشد و چه اشخاص دیگری که استاد ندیده، استاد شده اند، چشم و گوش بسته ننشینید و سعی کنید مبانی و قدرت تفکر خود را پرورش دهید و بی جهت برای هر حرفی که به ظاهر خوشایند شماست کف نزده و هورا نکشید. @aghletarif