. ! 🌱چند دقیقه‌ای درس داد. بعد اطراف رو نگاه کرد. با همون صدای آرومش گفت: رفقا اگه میشه امروز درس نباشه.. تعجب کردیم، اما کسی چیزی نگفت. 🌱یه خورده که خلوت‌تر شد گفت: اگه می‌شه یه نفر یه مقدار نون خرده و آب بیاره.. گفتیم: چی شده❓ گفت: دیروز که ما اینجا اومدیم درس رو شروع کردیم این کبوتر........... ادامه ماجرا در تصویر بالا👆👆 🦋🇮🇷 @ahkam_yar