با ا
ین حال دشمن طی ماههای اخیر با صرف بودجهی مضاعف و بهکارگیری روشهای متنوع تلاش نمود تا مجدداً زمینه شکلگیری اغتشاشها را فراهم نماید.
2– مصادیق تلاش آمریکاییها برای شکلگیری و بحرانسازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی:
1/2- برگزاری نشست حقوق بشر اسلو
این نشست سوم تا پنجم خرداد ماه سال جاری با حمایت دولت آمریکا و مؤسسات صهیونیستی در اسلو نروژ برگزار گردید. مهمترین هدف این نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتیبانی از کمپینهای موسوم به «حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران» و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور (که از سخنرانان این نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای منجمله حادثهی متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تأکید مینمایند! و البته آن عنصر ضدانقلاب پس از دریافت دستور از مقامات سازمان سیا در این زمینه بسیار تلاش کرد و تا مدتها سوءاستفاده از حادثهی غمبار برج متروپل آبادان را در دستور کار خود داشت.
2/2- القای بحران کارآمدی
عوامل آمریکایی پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی و نیز پس از واقعه متروپل آبادان، به عوامل رسانهای خود تأکید داشتند از هر چالش و مشکلی برای القای بحران کارآمدی و استنتاج عدم مشروعیت نظام در عرصهی داخلی و بینالمللی استفاده نمایند. این خط ابلاغی عیناً، هم در نارسانههای آمریکایی- انگلیسی- سعودی و نظایر آنها و هم در آشوبهای اخیر از دنبالهروان آن بلندگوها به کرات تکرار شد.
3/2- مطالبه سازی کاذب؛ با هدف پنهان کردن تأثیر تحریمهای ظالمانه
آمریکاییها با استفاده از شبکه نفوذی خود که بعضاً از عناصر تأثیرگذار اجتماعی بودند؛ تلاش کردند با مطالبهسازی کاذب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تأثیر تحریمها بر زندگی مردم و کمبودهای موجود را به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران منتسب نمایند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحی موازی توسط مافیای رسمی آمریکایی دارد. از یک سو اعمال شدیدترین تحریمهای وحشیانه علیه ملّت ایران، و از سوی دیگر ابلاغ به رسانههای وابسته که برای کمبودها و مشکلاتِ مردم اشک تمساح بریزند و هر مشکل و کاستی پدید آمده را به کارگزاران نظام نسبت دهند و البته، هر جا صحبت از تعدیل تحریمها کنند، آنرا صرفاً در تقویت دسترسی به شبکههای اجتماعی آمریکایی در فضای مجازی تعریف نمایند!
4/2- تمرکز بر اقشار به اصطلاح به حاشیه رانده شده
پس از اعتراضات سال 98، آمریکاییها بر ایجاد نارضایتی و تحریک اقشاری که «به حاشیه رانده شده» میخوانند، تمرکز بیشتری کردند. عوامل آمریکایی دهها پروژه که اسناد محرمانهی آن کشف شده است در این زمینه طراحی نمودند تا به نوعی ظرفیت اقشار آسیبپذیر را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بکارگیری نمایند.
3- دورههای آموزش جنگهای ترکیبی و براندازی نرم
در بیانیهی تبیینی مورخ 8 مهرماه گذشته اشاره شد که سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی دورههای «آموزش مربیان جنگهای ترکیبی» برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط و از پیش نشان شده برگزار و به آنها مأموریت دادهاند که آموختهها را به دیگران منتقل و بر مبنای آنها به صورت تشکیلاتی عمل نمایند. اکنون اضافه میشود که رصد دقیق اطلاعاتی تحرکات مؤسسات همکار ستاد نفوذ حریف در فضای حقیقی و مجازی نشان از برنامهریزی جدی و مستمر با هدفِ تأثیرگذاری در لایههای مختلف اجتماعی بهویژه در حوزههای مربوط به زنان میباشد.
مأمورین رژیم دژخیم آمریکا با برنامههای به اصطلاح «توسعه دمکراسی و آزادی» تحت پروژههای گوناگونی نظیر (2)POMED و (3)NERD و نظایر آنها، پیاده نظام اجاره ای خود را تأمین مالی میکنند، آموزش اقسام جنگ شهری و تکنیکهای شورش اجتماعی میدهند، اراذل و اوباش را شناسایی و سازماندهی کرده و به جان مردم و اموال آنها میاندازند؛ و از سوی دیگر توسط عوامل خود یا افرادِ غافل، هر آنکس که سناریوی فوقالذکر را کشف کند و آشکار نماید یا حتی مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب میسازند. تا آنجا که شوربختانه، برخی خواص نیز به صورت آگاه یا ناآگاه گرفتار این دام شده و با جماعت پیشگفته همنوا میشوند! شایان ذکر است مرکز فرماندهی و هدایت اقدامات آمریکا در عرصهی نفوذ و جریانسازی، ضمن استقرار در وزارت امور خارجهی آن کشور، از اطلاعات و ظرفیت سایر دستگاههای دولتی و اطلاعاتی جهت اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری مینماید. آمریکاییها به منظور جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازی از آنها و انتقال ایدههای مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چارچوب اهداف پیشگفته، دورههای آموزشی متعددی را در کشورهای ثا