بسم الله الرحمن الرحیم بنده خاطره شخصی از مرحوم شهید آقای دکتر امیر عبداللهیان دارم که برای خودم حداقل خیلی جالبه و دوست دارم آن را با شما به اشتراک بگذارم تا شاید آن مرد بزرگ را بیشتر بشناسیم. موضوع از این قرار بود زمانی که ایشان معاون وزارت خارجه بودند دو نفر از افراد انقلابی ایرانی را در یکی از کشورها به اتهام واهی تروریستی دستگیر کرده بودند و آن دو نفر مدت‌ها در زندان بسر می بردند.  متأسفانه شخص سفیر ایران در آن کشور با دلهره‌ای که داشت می‌ترسید متهم به دفاع از تروریست شود و به همین جهت در این مدت طولانی به آن دو زندانی ایرانی سر نزده بود و این در حالی بود که در آن دوران زمانی که قوه قضاییه در ایران یک فرد دو تابعیتی ایرانی را به دلیل جاسوسی یا اعمال مجرمانه دیگری دستگیر می‌کرد به سرعت سفرای کشورهای کانادا یا انگلیس و غیره به زندان و قوه قضاییه و وزارت خارجه مراجعه می‌کردند و پیگیر وضعیت و آزادی وی می‌شدند.  من به اتفاق یکی از دوستان به ملاقات آقای دکتر امیرعبداللهیان رفتیم و موضوع را به اطلاع او رساندیم آن  بزرگوار برافروخته شد و به دفترش گفت همین الان تلفن سفیر را بگیرید  با تلفن به سفیر زنگ زدند و به اتاق او وصل کردند. آقای امیرعبداللهیان پس از سلام گفت آقای... شما در این مدت به این دو زندانی ایرانی سر زده‌اید؟ که سفیر پاسخ داد خیر افراد سفارت پیگیر بودند ولی من به زندان نرفتم. دکتر امیرعبداللهیان به وی گفت همین الان این کار را بکنید و گزارشش را به من بدهید. سفیر پاسخ داد امشب بلیط دارم داریم با خانواده برای مرخصی سالانه به ایران می‌آییم و ساک‌هایمان را هم بسته‌ایم پس از بازگشت به آنها سر می‌زنم.  آقای دکتر امیر عبداللهیان بلافاصله پاسخ داد :خیر شما تا به آنها سر نزده‌اید کارهای آنها را رتق و فتق نکرده‌اید به ایران نمی‌آیید.  در آن لحظه اینجانب و دوست همراهم از مسئولیت پذیری و دلسوزی این مرد بزرگ بسیار خرسند شدیم و از مسئولی این چنین در نظام مقدس جمهوری اسلامی بر خود بالیدیم. دکتر محسن صغیرا  https://eitaa.com/ahlghalam