زندگینامه📝
بخش نهم📌
شهیدلبنانی
مهدی محسن رعد
مادرشهید:
تو را دیدم وقتی که به در اتاق خواب پدرت رسیدی.
ساک را رها کردی و به سرعت و با گریه به سویش رفتی.
او را بغل کردی و بوسیدی. وقتی در آغوشش بودی از او خواستی تا تو را ببخشد.
به سختی تو را بغل میکرد. اشکهایش بدون آنکه خودش حس کندجاری میشد.بعد از آنکه خانه را ترک کردی پدرت دو دستش را بر روی صورتش گذاشت و شروع به گریه کردن کرد.
شهدا را باذکر صلوات یادکنیم.
┄┅═✧✺💠✺✧═┅┄
✅
#احرار_المقاومه 👇👇
@ahraaralmoghavemt