گم شوم از اینجا چون حقتان را ادا نخواهم کرد بعد از این آن قدر صبورم که،بی خیالم که از تو دورم که و چنان سنگ و بی شعورم که،درد دل با شما نخواهم کرد ********** اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  قاسم نعمتی کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده مهمان تو با دیده ی گریان رسیده سرمایه ای که داده بودی باختم من یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده حرف دل هر نوکری اینست عمری هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم از این جدایی بر لبانم جان رسیده افتاده بارم آمدم دستم بگیری با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده مانند زهرا مادرت سائل نوازی لطف تو بر داد گنهکاران رسیده هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها آه کسی جامانده از گُردان رسیده چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده امضای تو پای شهادت نامه ها بود با دست تو این فیض بر یاران رسیده تو سفره دار گریه کن های حسینی با گریه هایت روضه تا ایران رسیده من آمدم رزق عطایم را بگیرم از تو برات کربلایم را بگیرم ************ اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مجتبی خرسندی خوشا به حال کسی که شودمسافرتو که جنّ وانس وملک بوده اند زائرتو تمام ثروت عالم نصیب هرکس شد که مشهدی شده وآمده مجاور تو خلاصه ی غم کلّ کبوتران جهان به پرکشیدن روی حریم طاهر تو ((توپادشاه جهانی که درخراسانی)) و عالمی شده فرمانبر أوامر تو توپادشاهی و در قم مشاوری داری که داده اذن دخول حرم مشاورتو شکست خورده ی طوفان واژه هاشده و درون قافیه ها گم شده ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر خدا مدرک به کافری هرآن کس که هست منکر تو