شت
مرغ دلا پر می زنه ، بالای گلدسته ی تو
همیشه تُو حریمته ، زائر دل خسته ی تو
دل حرم یاد توِه، طالب امداده توِه
هر کی اسیر تو بشه ، کفتر آزاد توِه
توی رواق عشق تو ، کفتر دل پر می کشه
تا آسمون ضریحت ، بال می زنه سَر می کِشه
تا لب سقا خونه و ، صحن و سرای تو میره
میاد تُو ایوون طلات ، ذکر رضا رو می گیره
میاد می افته دم در ، رو خاک پای زائرات
اینقده پرپر می زنه ، تا این که جون بده برات
هر کی برا تو جون بده ، به عشق تو زنده میشه
کسی که عاشقت باشه ، نمی میره تا همیشه
محبّتِ زندگیه ، معرفتت آب حیات
چه خوبه که هستی ما ، همه ش بشه نذر چشات
تا گوشه چشمی کنی و ، به سوی ما نگاه کنی
نگاه به این گداهای ، غریب و بی پناه کنی
آب حیات مهمونه تُو ، پیاله ی سقا خونَه ت
قسم به نام مادرت ، نمیرم از در خونَه ت
پیچیده تُو هفت آسمون ، صحبت جود و کرمِت
بهشت میاد زیارتِ صحن و سرا و حرمِت
جبرئیل و جمع ملک ، زائر بارگاهتن
ای ضامن آهو همه ، نشسته در پناهتن
تویی غریب الغربا ، ماهم غریبیم به خدا
به بی کَسا مدد کن ای ، رضا معین الضعفا
پنجره فولادت کجاست ، دلم گرفته زمزمه
فدای غربتت بِشم ، رضا عزیز فاطمه
************
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – مهدی رحیمی (زمستان)
هر خانه ای حالش به مادر بستگی دارد
در این حرم اما به خواهر بستگی دارد
وصل است آب ناب سقاخانه بر جنت
یعنی شفا اینجا به کوثر بستگی دارد
از مرکز ایران به پایین،دادن حاجت
حتما به تایید برادر بستگی دارد
از بین هرباری که می آیی حرم با اشک
گاهی فقط به دیده ی تر بستگی دارد
از سر به زیری سربلندت می کند، تنها
آقایی عالم به یک سر بستگی دارد
هرکس که تو، هرجا که تو، هرجور می خواهی
هر گونه تغییری به این هر بستگی دارد
دقت بکن گاهی قبول حاجتت حتی
به نوع داخل گشتن از در بستگی دارد
وقتی شدی مانند آهو بی کس و تنها
تازه به توضیح کبوتر بستگی دارد
**************
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – محراب ماکوئیان
«کربلا» می خواهم آقا التماست می کنم
گریه دارم می کنم، داری تماشا می کنی؟؟
آخرش هم ضامنم«سلطان مشهد» میشود
بعد از آن برگ براتم را تو امضا می کنی
************
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – محمد قاجار
دوباره برای اون حرم دلم پر میزنه
درِ خونه ی غریب الغربا در میزنه
منم اون که پای سقا خونه ی اسمال طلا
میگه یا امام رضا به سینه و سر میزنه
اونی که منو گدای ضامن آهو نوشت
چقدَر زیبا برام رقم زده این سرنوشت
صحن گوهرشاد و انقلابُ خیلی دوس دارم
از درِ باب الجوادش پا میزارم تو بهشت
آخرین بار که نصیبم شده بود برم حرم
به دلم آتیش کشید گریه ی شوق مادرم
بابام از درِ خونه تا دم ماشین اومدُ
میون گریه میگفت خدا بهمرات پسرم
مادرم وقت وداع میگفت برام نشون بیار
از غذا خونه ی حضرتی برام یه نون بیار
وسط بازار رضا بابام بهم زنگ زد و گفت
پسرم یادت نره یه چند تا زعفرون بیار
یا امام رضا نگام کن در خونت اومدم
با دل شکسته و دستای خالی در زدم
آبرومُ میخری؟ مریضمُ شفا میدی؟
به منم بها بده با اینکه میدونم بدم
پر طاووسِ تو دست خادماتو دوس دارم
صدای پر زدن کبوتراتو دوس دارم
حرمت خونه ی مادریمه آقا بخدا
بیشتر از هر جا دیگه گنبد طلاتو دوس دارم
دست خالی تو اگر ردم کنی کجا برم؟
به همین اندازه که راهم میدی من شاکرم
دیگه من دارم میرم امام رضا یادت نره
تو خودت گفتی سه جا میام سراغ زائرم….
*************
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – مهدی رحیمی
پرواز خواهم کرد سویت، پر که باشد
پر چونکه باشد می پرم باور که باشد
شاه و گدا فرقی نخواهد داشت این است
درک کریم از اینکه پشت در، که باشد
آری رضا گفتن مؤثر بوده برلب
تاثیر دارد خطبه بر منبر که باشد
مثل شراب از سرکه بودنها گذشتیم
پای طلب معنی ندارد سر که باشد
دیگر نمی آیم من از باب الجوادت
روی لبم سوگند بر مادر که باشد
قم می شود دروازه ی مشهد یقینا
حرف برادر می شود خواهر که باشد
وقت وداع اینجا ضریحت را همیشه
شش گوشه می بینم دو چشمم تر که باشد
*************
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – قاسم نعمتی
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی
غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی
شادم که در حریم تو افتاده بار من
آیا شود ز لطف خریدار من شوی
خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی
هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم
این بار آمدم که فقط یار من شوی
من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی
یوسف شوی و گرمی بازار من شوی
عمرم به باد رفته به داد دلم برس
من آمدم که مونس من یار من شوی
آقاییم همیشه ز سلطانی شماست
یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی
خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین
گویا که از وفا تو گرفتار من شوی
پیچیده باز در حرمِ تو صدای من
دست شماست روزیِ کرب و بلای من
**********
اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – رضا باقریان
خاک پای زایر شاه خراسان میشوم
یا