- بابا اخه دیارا و امیر بچن...چرا باید ازدواج کنن؟!
- چون باید ازدواج کنن!
با بغض به امیر که از شدت عصبانیت دستاش مشت بده بود زل زدم.
من فقط ۱۶ سالم بودو امیر ۲۳سالش بود.
- من با این بچه ازدواج نمیکنم!
- پس باید عقد حامد بشه
با عصبانیت دستمو کشید و غرید:
- بخون خطبه رو بخون تا به همتون حالی کنم این بچه زو نباید زنِ منه بدخلق میکردین!🔥❌
https://eitaa.com/joinchat/140181653C154f94db15