بگذشت مه عید آمد و بگذشت پدید آمد آن صبح چو صادق شد عذرای تو شد معشوق تو شد شیخ تو مرید آمد شد و نظر آمد شد زهر و آمد شد سنگ و گهر آمد شد و آمد جان از تن آلوده هم به پاکی رفت هر چند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد از لذت تو ماند به دام تو نیز چو واقف شد او نیز دوید آمد بس شایسته بر سنگ تو بشکسته بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد باغ از دی نامحرم سه ماه نمی‌زد دم بر بوی تو از غیب دمید آمد لینک کانال 👈 @ajs_org