صهیونیسم (عبری: צִיּוֹנוּת [tsijoˈnut]) یک جنبش سیاسی و ملیگرای یهودی است که در اواخر سده ۱۹ میلادی شکل گرفت. عمدهترین هدف جنبش صهیونیسم، تشکیل میهنی برای یهودیان بود. این جنبش بر منابع تاریخی و مذهبی تکیه دارد که یهودیان را به سرزمین اسرائیل ارتباط میدهد. این سرزمین را امروزه اسرائیل مینامند، که قوم یهود از حدود ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی (که امپراتوری روم آنها را پراکنده کرد) در آن سکونت داشتند.
صهیونیسم اعتقادات یهودیان سرتاسر جهان را تحت شعاع قرار میدهد و آنها را ترغیب به مهاجرت به سرزمین موعود میکند. به همین علت در ابتدا یهودیان با هر عقیدهای به این جنبش پیوستند. پس از مدتی که اختلافات عقیدتی در آنها بروز کرد صهیونیسم به شاخههای دیگری مانند «صهیونیسم مذهبی»، «صهیونیسم سوسیال»* و «صهیونیسم تجدیدنظر طلب»*تقسیم شد. با این حال تمام این شاخهها در عقیدهٴ پایه، یعنی بازگشت یهودیان به اسرائیل و تشکیل دولت یهودی مشترک اند.
مخالفتهایی با صهیونیسم در موارد مختلفی چون مخالفتهای مذهبی، نحلهٔ فکری ملیگرای رقیب و اختلاف عقیدهٔ سیاسی که این ایدئولوژی را غیراخلاقی یا غیر عملی میشمارد، به وجود آمدهاست
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۵ قطعنامه ۳۳۷۹ را با ۷۵ رأی موافق، ۳۵ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع به تصویب رساند که در آن «صهیونیسم شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی معرفی شده» بود. در سال ۱۹۹۱ همین مجمع در قطعنامه ۴۶/۸۶ با ۱۱۱ رأی موافق، ۳۳ رأی مخالف و ۱۳ رأی ممتنع اعلام کرد که قطعنامه ۳۳۷۹ را لغو میکند
اهداف صهیونیسم چیست؟
1-بازبس گیری ارض موعود
یهودیان معتقدند که همه مردم جهان به آن ظلم کرده اند به این علت کینه کلیه ملت ها به ویژه عرب ها را به دل گرفته اند. صهیونیست ها بر این باور هستند که ملت های عرب سرزمین آنها را سلب کرده اند و لذا یکی از اهداف اصلی صهیونیزم پس گرفتن سرزمین موعود است تا در آن جا نظم نوین جهانی را اعلام کنند.
صهیونیستها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان میدهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(علیه السلام) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(علیه السلام) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنیاسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنیاسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(علیه السلام) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(علیه السلام) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال ۵۸۶ قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(علیه السلام) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط میشود (عَسىَ رَبُّکمُ أَن یَرْحَمَکمُ وَ إنْ عُدتمُ عُدْنَا)
یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن ۱۹ مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات )).
تئودر هرتزل _بنیانگذار رژیم صهیونیستی _ در مورد استراتژیهای خود دراین رژیم، می نویسد: "مرزهای اسرائیل به اندازهای وسیع خواهد بود که مرزهای دولتهای داود و سلیمان را در بر گیرد. این مرزها براساس نیازها و افزایش مهاجران متغیر خواهد بود". طبق این تفکر، توسعهطلبی به عنوان جزء لاینفک صهیونیسم، نیازمند برنامهریزی های کلان رسانهای و نظامی میباشد. لذا از جمله برنامههای مهم استراتژی آنان، تصرف مقدار بیشتر از زمینهای کشورهای مجاور و اخراج اجباری ساکنان آنها با استفاده ازخشونت مستمر و تهدید اعراب است. ایجاد جنگ روانی به منظور ارعاب و اجبار اعراب، و تشویق مادی آنها برای مهاجرت و فرارکردن راه حل این مشکل بود(صفاتاج 1382 ، ج1، ص144).
موجودیت اسرائیل براساس شهرکسازی است و از همین روی، توسعهطلبی - که از عمق باورهایشان برمیخیزد - جزء طبیعت این رژیم است. این فکر براساس اعتقادات فکری و سیاسی آنهاست، ازجمله:
الف)تشکیل دولت اسرائیل برسرزمین داوود و سلیمان با تصرف تمام مناطقعربی(که مرحله اول هدف بلندمدت آنها است.)
ب)ضرورت هجرت یهودیان به فلسطین و پذیرفتن رهبری اسرائیل، برای یهودیان جهان