🔴این داستان واقعی مربوط به قبرستان تخت فولاد اصفهان است.. برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع بسیار عجیبی که موجب حیرتم شد. گفتم: داداش آن دنیا دیگر کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم.تو دردنیا گناهان بسیاری داشتی .. گفت: دیشب مادر قبرکن مُرد وشب اول مادرش بود ناگهان....😰😧 اگه دلشو داری بقیشو بخون👇🏻 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2678063114Cab9a0e3512 http://eitaa.com/joinchat/2678063114Cab9a0e3512