📗 : 👈بخاطر پدرش ! همه شنيده ايم كه ((حاتم طائي )) از مردان سخاوتمند و جوانمرد تاريخ است ، او در طائف زندگي مي كرد و از قبيله ((طّيّ)) بود، و در حال كفر از دنيا رفت . او دختري بنام ((سفانه )) داشت كه بانوئي باشخصيت و مهربان و بزرگ منش و سخاوتمند بود، اين دختر، در جنگ حنين و طائف كه در سال هشتم هجرت در سرزمين طائف ، بين مسلمين و مشركان واقع شد، در اسارت سپاه اسلام درآمد. اين دختر با جمال و با كمال را وقتي به مدينه آوردند، هنگامي كه رسول اكرم صلی الله علیه وآله و سلم را ديد، درخواست آزادي خود نمود و در ضمن گفتارش عرض كرد: ((من دختر بزرگ خاندانم هستم ، پدرم ، اسيران را آزاد مي كرد، به مستمندان كمك مي نمود، مهمان نواز بود و گرسنگان را سير مي كرد، و افراد اندوهگين را شاد مي نمود، اطعام مي كرد، بلند سلام مي نمود، و هيچ گاه درخواست نياز نيازمندي را رد نمي كرد، اين مرد، ((حاتم طائي )) بود و من دختر او هستم )). رسول اكرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: اين صفات ، از صفات مؤمنان است ، اگر پدرت مسلمان بود، براي او از درگاه خدا طلب آمرزش مي كردم . سپس او را آزاد كرد و احترام شاياني به او نمود و فرمود: ((دست از سفانه برداريد، كه پدرش مرد كريم و بزرگوار و شريف ، و داراي ارزشهاي اخلاقي بود.)) 📚داستان دوستان شماره 61 @akhbarelafoor