: 📖 دعای جوشن صغیر | قسمت هشتم : 🤲 خدای من و آقای من ! 🌸 و چه بسیار بنده ای که به شامگاه و بامداد درامد بسته به زنجیر، 🌼 پیچیده در آهن آن هم به دست دشمنانش که به او رحم نورزند، 🌺 دور مانده از زن و فرزند، 🌸 بریده از برادران و شهر خویش، 🌼 هر لحظه انتظار دارد که چگونه کشته خواهد شد، 🌺 و چگونه اعضایش بریده خواهد گشت، 🌸 و من از همه اینها در سلامت کاملم، 🌼 پس تو را سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، 🌺 بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست 🌸 و مرا بر نعمت هایت از شاکران، 🌼 و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده 🤲 خدای من ! 🌸 و چه بسیار بنده ای که به شامگاه صبحگاه درآمد، 🌼 درحالی که سختی جنگ و پیکار را با جانش تحمّل می کند، 🌺 و دشمنان از هر جانب او را با شمشیرها و نیزه ها و ابزار جنگ در محاصره آورده اند، 🌸 در میان آهن تلاش می کند، نهایت کوشش را بکار گرفته، 🌼 راه چاره ای نمی یابد، و گریزگاهی نمی یابند، 🌺 از سختی جراحات بیمار شده، 🌸 یا در خون خویش زیر سمها و لگدها غلطان گشته، 🌼 جرعه آبی را آرزو می کند، 🌺 یا یک نگاه به اهل و فرزندش را تمّنا می نماید، 🌸 امّا توانی بر آن را ندارد، 🌼 و من از همه اینها در سلامت کاملم، 🌺 تو را پس سپاس ای پروردگار توانای شکست ناپذیر و بردباری که شتاب نورزی، 🌸 بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست 🌼 و مرا بر نعمت هایت از شاکران 🌺 و در برابر عطاهایت از ذاکران قرار بده. 🔵 ادامه دارد... 🔰 به کانال اخبار بپيونديد 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸