هدایت شده از دوستی با خدا
👌حکایت زیبا اا 💢با آل علی هر که دَراُفتاد ، وَراُفتاد❗️ ◀️در سال ۱۳۲۹ در کاشان یک مأمور مالیّات از سیّد فقیری مالیّات می‌خواست و او هر چقدر می‌گفت: «ندارم؛ به من مهلت بده!»، آن مأمور دست برنمی‌داشت. ◀️سرانجام، سیّد گفت: «از جدّم، رسول خدا(صلّی الله علیه و اله و سلّم) حیا کن و مرا کم‌تر آزار بده!» مأمور گفت: «اگر جدّت می‌تواند کاری کند، یا شرّ مرا از سر تو کوتاه کند یا کار تو را راه‌ بیندازد!»؛ سپس از او ضَمانت معتبر گرفت و گفت: «اگر تا طلوع آفتاب فردا، مالیّات را پرداخت نکنی، به حلقت نجاست می‌ریزم! به جدّت بگو که هر کاری می‌تواند، بکند!» ◀️شب که شد، مأمور در پشت‌بام خوابید. نیمه‌شب برای تخلّی به لب بام آمد و چون هوا تاریک بود، ناخواسته پایش را بر روی ناودان گذاشت و با سر به  چاه مستراحی افتاد که در زیر ناودان قرار داشت و کسی متوجّه نشد تا بخواهد نجاتش دهد. ◀️صبح، مردم دیدند که سرش تا ناف در نجاست فرورفته و آن قدر نجاست به حلقش وارد شده که شکمش ورم کرده و مُرده است! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 🌋 @doostibakhoda