✨نافع بن هلال مشغول پاسبانی از خیمه ها بود. حوالی خیمه امام گفت و گویی به گوشش رسید. آوای صدای زینب (سلام الله علیها) بود: «برادرم حسین! یاران را آزموده ای تا در  رزمگاه فردا رهایت نکنند؟ برادرم! آیا از حرم رسول خدا دفاع خواهند کرد؟» نافع تاب نیاورد و به سمت خیمه حبیب دوید : «حبیب! برخیز که دختر علی نگران فرداست.. باید به او آرامش داد.» لحظاتی بعد، اصحاب، پشت خیمه، زینب (سلام الله علیها) بودند: «سلام ای دختر پیامبر، سلام ای یادگار عزیزامیرمؤمنان و فاطمۀ زهرا! ما با جانمان آماده ایم. اگر نبود فرمان مولایمان حسین، هم اکنون شمشیرهایمان نیام را رها  می کردند و جان هایمان عاشقانه تقدیم می شدند. ای دختر پیامبر، عهد می بندیم که جان خویش را قربانیِ مولایمان حسین کنیم.» زینب (سلام الله علیها) سپاسشان گفتند و فرموند: « ای بزرگواران، ای پاکان پاک باز، فردا از حریم پیامبر دفاع کنید.» 📚نک: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص747، 748. 📚منبع: کاری از آستان قدس رضوی @ala_allah