هِیْئَت عَلَمدارِکَربَلا(قم)
. من ڪه با گرد و غبارت هم برابر نیستم از همه ڪمتر منم از هیچ ڪس سر نیستم زائرانت جاے خود ... من به ڪبوترهاے تو ... غبطه خواهم خورد ، حالا ڪه ڪبوتر نیستم من اگر یک لحظه هم جز خانه ات جایے روم مادرم شیرش حرامم باد ... نوڪر نیستم من براے استلام ڪعبه ات در نوبتم یک نگاهے به تَهِ صف ڪن ، من آخر نیستم قایق بے بادبانم روے موج زائران هیچ جایے بهتر از اینجا شناور نیستم از ضریح تو گلاب ناب مے جوشد فقط تا ڪه عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم میهمانت هستم آقا جان ..."بفرمایی" بگو تا ببینے "داخلم" ... دیگر دَمِ در نیستم تا ڪه دیدم یک فلج بر روے پایش ایستاد غبطه خوردم ڪه چرا من مبتلاتر نیستم هر ڪسے ڪه دید وضعم را به حالم گریه ڪرد فڪر مے ڪردم ڪه دیگر گریه آور نیستم پنجره فولادے ام ڪن ڪه شفا لازم شدم من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفرج ╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮ @alamdar_qom79 ╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯