بنیاسرائیل با بیصبری حضرت موسی را اذیت میکردنددچار شتابزدگی و بهانهگیری نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه - من، شما آقایان - در شهرها، در خُطَب نماز جمعه، در بین طلاب، فضلا، حوزههای علمیه باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بیصبری و شتابزدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمیگیرد. یک وقتی یک نفری آمد خدمت امام و به ایشان از وضع دولت شکایت کرد - آن وقت بنده رئیسجمهور بودم - یک چیزی گفت؛ امام به او یک جملهای گفتند که من یادم نمیرود، گفتند «آقا! ادارهی کشور سخت است»؛ بنده که خودم رئیسجمهور بودم، وقتی امام این را گفتند واقعاً از ته دل این را تصدیق کردم. خیلی از کارها حتماً باید بشود و باید برای آن آماده شد و باید کمر همّت بست، منتها تا رسیدن به آنجا یک مقداری فرصت لازم است. این شتابزدگی و پا به زمین کوبیدن و احساس اینکه دیر شد، احساس خوبی نیست.
بنده اینجا این آیهی شریفه را یادداشت کردهام که قضیّهی حضرت موسیٰ است وقتی که برگشت و الواح را آورد و دید که آن قضایای گوساله اتّفاق افتاده: قالَ یقَومِ اَلَم یَعِدکُم رَبّکُم وَعدًا حَسَنًا؛ خب خدا که به شما وعده داده که زندگی شما را درست خواهد کرد؛ اَفَطالَ عَلَیکُمُ العَهد، آیا طول کشیده؟ مگر از زمانی که بایستی وعدهی الهی انجام بگیرد گذشته که شما این جور بیصبری میکنید؟ خب صبر کنید، خدای متعال وعدهی خودش را عملی خواهد کرد. حُسن ظن به خدای متعال، یک چیز لازمی است.۱۳۹۷/۱۲/۲۳