🍀ندبه های انتظار🍀
🔴سلطنت طلبی و قدرت طلبی، عامل شقاوت و بدبختی!!
✍روزي معاويه به عمروعاص گفت:
اي عمروعاص! كداميك از ما زيرك تر و سياست مدارتر هستيم؟
💥عمروعاص گفت:
من مرد هوشياري هستم و تو مرد انديشه!
💥معاويه گفت:
بر منفعت من سخن گفتي. اما، من در هوشياري هم از تو زيرك ترم.
💥عمروعاص گفت:
اين زيركي تو آن روز كه قرآنها بر سر نيزه بالا رفت كجا بود؟
💥گفت:
تو آن روز با نقشه ماهرانه بر من پيروز شدي و زيركي ات را نشان دادي. آن روز گذشته است و اكنون مي خواهم مطلبي از تو بپرسم، به شرط اينكه در جواب راست بگويي.
💥عمرو گفت:
به خدا دروغ زشت است! دروغ نخواهم گفت. هر چه مي خواهي بپرس در پاسخ راست خواهم گفت.
💥معاويه گفت:
از آن روز كه با من هستي آيا در مورد من حيله كرده اي يا نه؟
عمروعاص گفت:
نه! هرگز!
💥معاويه: چرا! در همه جا نه، ولي در ميدان جنگي، نسبت به من حيله كردي!
عمروعاص: كدام ميدان؟
💥معاويه: روزي كه علي بن ابيطالب مرا براي مبارزه به ميدان طلبيد. من با تو مشورت كردم و گفتم عمروعاص رأي تو چيست؟ بروم به جنگ علي يا نه؟ گفتي او مرد بزرگواري است.
💥رأي تان بر اين شد كه به ميدان علي بروم و حال آنكه تو او را به خوبي مي شناختي. در اين جا به من حيله كردي.
💥عمروعاص: اي معاويه! مردی بزرگوار و والامقام تو را به مبارزه خواسته بود.
💥 يا او را مي كشتي در اين صورت يكي از قهرمانان نام آور را كشته بودي، مقام و شرف تو بالا مي رفت و در ميان قهرمانان روي زمين بي رقيب مي گشتي و اگر او تو را مي كشت، در اين وقت به شهيدان و صالحان مي پيوستي.
💥معاويه: عمروعاص! اين حيله گري تو ديگر بدتر از اولي است!!
💥زيرا به خدا سوگند مي دانستم كه اگر علي را بكشم به دوزخ مي روم و چنانچه او مرا بكشد باز به دوزخ🔥 مي روم.
عمروعاص: پس چه باعث شد به جنگ او نرفتي؟
🔥معاويه: سلطنت!! سلطنت خوش آيند همه است و به خاطر حكومت چند روزه دنيا به جنگ علي نرفتم، تا كشته نشوم.
⚡️سپس گفت:
اما عمروعاص اين سخن را جز من و تو كسي نشنود.
*کانال ندبه های انتظار*
🆔
@ale_yaasin
🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃🍁🍂🍃
بحارالانوار: ج 22، ص 272