☢️ بنی اسماعیل و بنی اسرائیل (قسمت نهم) 🖲 ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر و تولد حضرت اسماعیل (قسمت سوم) Ⓜ️ فحَمَلُوا إِبْرَاهِيمَ ع و التَّابُوتَ وَ جَمِيعَ مَا كَانَ مَعَهُ حَتَّى أُدْخِلَ عَلَى الْمَلِكِ 💢 پس ابراهيم عليه السّلام را با صندوق و اموال ديگرى كه داشت حركت دادند و بنزد شاه بردند. Ⓜ️ فقَالَ لَهُ الْمَلِكُ افْتَحِ التَّابُوتَ 💢 پادشاه گفت: در اين صندوق را بگشا Ⓜ️ فقَالَ إِبْرَاهِيمُ ع أَيُّهَا الْمَلِكُ إِنَّ فِيهِ حُرْمَتِي وَ ابْنَةَ خَالَتِي وَ أَنَا مُفْتَدٍ فَتْحَهُ بِجَمِيعِ مَا مَعِي 💢 ابراهیم گفت : اى پادشاه همسر و دختر خاله من در اين صندوق است و من حاضرم هر چه را دارم بجاى آن بتو بدهم‏ Ⓜ️ فغَضِبَ الْمَلِكُ‏ إِبْرَاهِيمَ عَلَى فَتْحِهِ 💢 شاه بزور ابراهيم عليه السّلام را وادار كرد تا آن را باز كند Ⓜ️ فلَمَّا رَأَى سَارَةَ لَمْ يَمْلِكْ حِلْمُهُ سَفَهَهُ أَنْ مَدَّ يَدَهُ إِلَيْهَا 💢 و چون چشمش بسارة افتاد نتوانست خوددارى‏ كند و سفاهتش بر عقل و خردش چيره شد و دست خود را بسوى سارة دراز كرد Ⓜ️ فأَعْرَضَ إِبْرَاهِيمُ ع بِوَجْهِهِ عَنْهَا وَ عَنْهُ غَيْرَةً مِنْهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ احْبِسْ يَدَهُ عَنْ حُرْمَتِي وَ ابْنَةِ خَالَتِي 💢 ابراهيم عليه السّلام از آن غيرتى كه داشت روى خود را از آن دو برگرداند گفت: خدايا دست او را از همسر و دختر خاله من باز دار Ⓜ️ فلَمْ تَصِلْ يَدُهُ إِلَيْهَا وَ لَمْ تَرْجِعْ إِلَيْهِ 💢 دعاى ابراهيم باجابت رسيد و دست شاه خشك شد كه نه بسارة رسيد و نتوانست آن را بسوى خود باز گرداند Ⓜ️ فقَالَ لَهُ الْمَلِكُ إِنَّ إِلَهَكَ هُوَ الَّذِي فَعَلَ بِي هَذَا 💢 پادشاه به ابراهیم گفت : خداى تو با من اين چنين كرد Ⓜ️ فقَالَ لَهُ نَعَمْ إِنَّ إِلَهِي غَيُورٌ يَكْرَهُ الْحَرَامَ وَ هُوَ الَّذِي حَالَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ مَا أَرَدْتَ مِنَ الْحَرَامِ 💢 فرمود: آرى خداى من غيرتمند است و كار حرام (و ناشايست) را خوش ندارد، و هم او بود كه ميان تو و كار حرامى را كه قصد داشتى انجام دهى حائل گشت‏ Ⓜ️ فقَالَ لَهُ الْمَلِكُ فَادْعُ إِلَهَكَ يَرُدَّ عَلَيَّ يَدِي فَإِنْ أَجَابَكَ فَلَمْ أَعْرِضْ لَهَا 💢 از خداى خويش بخواه تا دست مرا بحال نخست بازگرداند و اگر دعايت را پذيرفت من ديگر متعرض همسرت نخواهم شد Ⓜ️ فقَالَ إِبْرَاهِيمُ ع إِلَهِي رُدَّ عَلَيْهِ يَدَهُ لِيَكُفَّ عَنْ حُرْمَتِي 💢 ابراهيم (بدرگاه خداى تعالى دعا كرده) گفت: خدايا دستش را برگردان تا از حرم من خوددارى كند Ⓜ️ فرَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ يَدَهُ 💢 خداى عز و جل دست شاه را بحال اول بازگرداند Ⓜ️ فأَقْبَلَ الْمَلِكُ نَحْوَهَا بِبَصَرِهِ ثُمَّ أَعَادَ بِيَدِهِ نَحْوَهَا 💢 ولى دوباره نگاهى بسارة كرد و (نتوانست خوددارى كند و) دستش را براى بار دوم بطرف سارة دراز كرد Ⓜ️ فأَعْرَضَ إِبْرَاهِيمُ ع عَنْهُ بِوَجْهِهِ غَيْرَةً مِنْهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ احْبِسْ يَدَهُ عَنْهَا 💢 ابراهيم عليه السّلام بخاطر غيرتى كه داشت روى خود را برگردانده گفت: بار الها دستش را از او بازدار Ⓜ️ فيَبِسَتْ يَدُهُ وَ لَمْ تَصِلْ إِلَيْهَا 💢 اين بار نيز دست شاه خشك شد و بسارة نرسيد Ⓜ️ فقَالَ الْمَلِكُ لِإِبْرَاهِيمَ ع إِنَّ إِلَهَكَ لَغَيُورٌ وَ إِنَّكَ لَغَيُورٌ فَادْعُ إِلَهَكَ يَرُدَّ عَلَيَّ يَدِي فَإِنَّهُ إِنْ فَعَلَ لَمْ أَعُدْ 💢 پادشاه دوباره به ابراهیم گفت: براستى كه خداى تو غيرتمند است، و خودت هم غيرتمند هستى از خداى خود بخواه كه دست مرا بمن باز گرداند، و راستى اگر اين كار را كرد من ديگر چنين كارى انجام نخواهم داد 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob