🔴 خانه ای در مرکز شهر !!
⬅️ شهر کوفه که بنا شد با یک پول هنگفتی بنا شد. خلیفه دوم اولا دستور میدهد یک کسی را (در بعضی از نقلها عثمان بن حنیف) آوردند. یک محوطه مربعی شکل در مرکز آن ( پانصد متر در پانصد متر) مشخص کنند و در این مرکز دار الحکومه و مسجد کوفه و بازارها بنا شود که خب طبیعتا میشود بهترین جای شهر!
↩️ سپس دور آن را خندق کندند که دیگر هیچ وقت نشود آن را توسعه داد.
⬅️ خوب این مربّع چهار جهت دارد. هر جهت دو قبیله را ساکن کردند و دستور داد فعلاً چادر بزنید، یعنی اجازه ساخت خانه نداد!
⬅️ نوشتند بعد از یک مدتی یک صاعقه ای زد، 80 نفر سوختند و چند چادر سوخت .
⬅️ سعد بن ابی وقاص نامه زد که اینطور که نمیشود، چادر امنیت ندارد!
⬅️ خلیفه اجازه داد که ساختمان بسازند. اما به چند شرط.
1️⃣نباید سقف داشته باشد، سقف سبک بزنید که بشود آن را جا به جا کرد.
2️⃣بیش از سه اتاق نباید داشته باشد،
3️⃣دو طبقه هم نباشد.
(یعنی باید خانهها کوچک باشد. خوب این خانهها ساخته شد)
↩️ چون بازار و مسجد و دارالحکومه مرکز شهر است کسی بخواهد دائم بیاید مرکز شهر سر بزند، خوب نمیرود جای دور خانه بگیرد که. لذا مدام تراکمها بیشتر میشود. بعد هر چه کوفه رشد میکرد، بالاخره جمعیتها آمدند، کار و کاسبی بود، وضع مردم در آنجا خوب بود، پول زیاد وارد آن شده بود. سالانه عطایای فراوانی، مالیات سنگینی، پولی که از اهل ذمّه میآمد.
☑️ مدام جمعیت بیشتری میآمدند، موالی به آنجا میرفتند آنجا کار بکنند.
جمعیت هم که اضافه میشد در همین خانه ها که حالا از قبیله شون بود ساکن میشد. مدام خانهها به مرور تنگتر و کوچکتر تراکم جمعیت بالا رفت،
☑️ آنها که خیلی بدبین هستند میگویند کوفه دوران سیّد الشّهداء بیش از 120 هزار نفر جمعیت داشت، استادی میفرمود معتقد هستم حدّاقل جمعیت کوفه پانصد هزار نفر بوده. چون جمعیتهای صد هزاری جمع میشد.
☑️ یعنی حجم مسجد کوفه روزی که ساخته شد برای 40 هزار نفر بود، چون اینها را وقتی فراخوان میزدند، باید یک جا جمع میشدند و زمان زیاد بن أبیه یعنی زمان امام حسن (سلام الله علیه) مسجد کوفه صد هزار نفری شد و کوفه لشکری قریب به 130 هزار نفر داشت. وقتی یک شهری لشکر 130 هزار نفری دارد، اینها زن و فرزند دارند، یک عدّه هم کاسب هستند حدّاقل پانصد هزار نفر جمعیت کوفه بوده است.
❎ خوب حالا شما این شرایط را داشته باشید در این شرایطی که همهی خانهها کوچک است،
✅ نوشتند یک خانه به سعد بن ابی وقاص در آن مرکز دادند. 2500 متر (قریب به این عدد)، دو طبقه! سعد هم این خانه را به پسر ملعون خود عمر سعد داد.
💠 همهی اینها را برای این یک جمله گفتم، چون وقتی خود من به این یک جمله در تاریخ رسیدم، رفتم جستجو کردم که این چه بوده است. وقتی امام حسین با عمر سعد گفتگو کرد که بیا به سمت ما برگردد، خود را بیچاره نکن. گفت: بالاخره به من وعدههایی دادند، ملک ری گفتند و اینها. حضرت فرمود: هر چقدر گفتند من به تو میدهم، پول چقدر گفتند، تضمین میکنم، شفاعت جدّ خود را تضمین میکنم. ارزشمندترین چیزی که عمر سعد داشت این بود گفت: اگر به تو بپیوندم خانهی من را خراب میکنند،
آخرین حربهی عمر سعد برای فرار کردن از امام حسین که به ایشان نپیوندد این است که خانهی من را خراب میکنند.
#کفروایمان
🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج)
🔻
@alelm_almasboob