🌸 رحمت عاقلانه رسول الله ص 🔰در کتاب کافی آمده : قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: كَانَ عَلَی‌ عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مُؤْمِنٌ فَقِيرٌ شَدِيدُ اَلْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ اَلصُّفَّةِ وَ كَانَ مُلاَزِماً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عِنْدَ مَوَاقِيتِ اَلصَّلاَةِ كُلِّهَا لاَ يَفْقِدُهُ فِي شَيْءٍ مِنْهَ 🛡ادر زمان رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله شخص مؤمنی‌ از اهل صفّه بود، وی‌ بسيار تنگدست و نيازمند بود و پيوسته در تمام نمازها، به همراه رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله بود، و هيچ‌گاه اين‌كار را ترك نمی‌‌كرد. 🔰 وَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَرِقُّ لَهُ وَ يَنْظُرُ إِلَی‌ حَاجَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ فَيَقُولُ يَا سَعْدُ لَوْ قَدْ جَاءَنِي شَيْءٌ لَأَغْنَيْتُكَ 🛡رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله نيز برای‌ او دلسوزی‌ می‌‌كرد و نيازمندی‌ و غريبی‌ او را می‌‌ديد و می‌‌فرمود: ای‌ سعد! به‌طور حتم اگر چيزی‌ به دستم می‌‌رسيد تو را بی‌‌نياز می‌‌كردم. 🔰 قَالَ فَأَبْطَأَ ذَلِكَ عَلَی‌ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَاشْتَدَّ غَمُّ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِسَعْدٍ 🛡آنجا كه اين وضع به طول انجاميد، رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله در اين مورد غمگين شد. خداوند از غم و اندوه آن حضرت برای‌ سعد آگاه شد. 🔰 فَعَلِمَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا دَخَلَ عَلَی‌ رَسُولِ اَللَّهِ مِنْ غَمِّهِ لِسَعْدٍ فَأَهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعَهُ دِرْهَمَانِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ مَا قَدْ دَخَلَكَ مِنَ اَلْغَمِّ لِسَعْدٍ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تُغْنِيَهُ فَقَالَ نَعَمْ 🛡از اين‌رو جبرئيل عليه السّلام با دو درهم فرود آمد و عرضه داشت: ای‌ محمّد! خداوند می‌‌داند كه تو برای‌ سعد غمگين شده‌ای‌. آيا می‌‌خواهی‌ او را بی‌‌نياز گردانی‌‌؟ فرمود: آری‌. 🔰 فَقَالَ لَهُ فَهَاكَ هَذَيْنِ اَلدِّرْهَمَيْنِ فَأَعْطِهِمَا إِيَّاهُ وَ مُرْهُ أَنْ يَتَّجِرَ بِهِمَا 🛡جبرئيل عرض كرد: پس اين دو درهم را بگير و به سعد بپرداز و به او دستور بده كه با آنها كاسبی‌ كند. 🔰 قَالَ فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی‌ صَلاَةِ اَلظُّهْرِ وَ سَعْدٌ قَائِمٌ عَلَی‌ بَابِ حُجُرَاتِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَنْتَظِرُهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ يَا سَعْدُ أَ تُحْسِنُ اَلتِّجَارَةَ ؟ 🛡رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله آن دو درهم را گرفت و برای‌ ادای‌ نماز ظهر بيرون آمد، و سعد نيز در كنار درب حجره‌های‌ آن حضرت ايستاده بود و منتظر آن بزرگوار بود؛ به محض آن‌كه رسول خدا صلّی‌ اللّه عليه و آله سعد را مشاهده كرد؛ فرمود: ای‌ سعد! آيا می‌‌توانی‌ خوب كاسبی‌ كنی‌‌؟ 🔰 فَقَالَ لَهُ سَعْدٌ وَ اَللَّهِ مَا أَصْبَحْتُ أَمْلِكُ مَالاً أَتَّجِرُ بِهِ . 🛡عرض كرد: به خدا سوگند! تا به‌حال مالی‌ نداشته‌ام كه بتوانم با آن كاسبی‌ و تجارت كنم. 🔰 فَأَعْطَاهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلدِّرْهَمَيْنِ وَ قَالَ لَهُ اِتَّجِرْ بِهِمَا وَ تَصَرَّفْ لِرِزْقِ اَللَّهِ . 🛡پيامبر صلّی‌ اللّه عليه و آله دو درهم را به او داد و فرمود: با اين دو درهم كاسبی‌ كن و به كسب رزق و روزی‌ خداوند بپرداز. 🔰 فَأَخَذَهُمَا سَعْدٌ وَ مَضَی‌ مَعَ اَلنَّبِيِّ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّی‌ صَلَّی‌ مَعَهُ اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِيُّ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قُمْ فَاطْلُبِ اَلرِّزْقَ فَقَدْ كُنْتُ بِحَالِكَ مُغْتَمّاً يَا سَعْدُ 🛡سعد آن دو درهم را گرفت و به همراه پيامبر صلّی‌ اللّه عليه و آله رفت و نماز ظهر و عصر را با آن حضرت به‌جای‌ آورد. پيامبر صلّی‌ اللّه عليه و آله به او فرمود: ای‌ سعد! برخيز و به جست‌وجوی‌ رزق و روزی‌ بپرداز؛ به راستی‌ كه من پيوسته برای‌ حال و وضع تو غمگين بودم. 🔰 قَالَ فَأَقْبَلَ سَعْدٌ لاَ يَشْتَرِي بِدِرْهَمٍ شَيْئاً إِلاَّ بَاعَهُ بِدِرْهَمَيْنِ وَ لاَ يَشْتَرِي شَيْئاً بِدِرْهَمَيْنِ إِلاَّ بَاعَهُ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ فَأَقْبَلَتِ اَلدُّنْيَا عَلَی‌ سَعْدٍ. فَكَثُرَ مَتَاعُهُ وَ مَالُهُ وَ عَظُمَتْ تِجَارَتُهُ. 🛡سعد تجارت را شروع كرد. هر جنسی‌ را كه به يك درهم می‌‌خريد به‌طور حتم دو درهم به فروش می‌‌رفت و اگر آن‌را دو درهم می‌‌خريد، چهار درهم می‌‌فروخت، تا آن‌كه دنيا به او روی‌ آورد و كالا و ثروت فراوانی‌ به‌دست آورد و تجارت بزرگی‌ به راه انداخت. ❌❌ ادامه دارد، 🔰 الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ (عج) @alelm_almasboob