🎤👈 آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی رحمة الله علیه :
💠 صبحهای جمعه با پدرم به زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام میرفتیم.
💠 یک روز در بازگشت از حرم، مغازهای را در بازار قدیم شهر ری نشان داد و فرمود: در اینجا سیّدی بود که هر وقت از این مغازه عبور میکردم، قدری کنار او مینشستم. الان نظیر آن مرد وجود ندارد. وی عطار بود.
💠 یک روز تعریف کرد: پسری داشتم هفده، هیجده ساله که مریض شد. هر چه قدر تلاش کردم درمان نشد. متوسل به امام زمان علیه السلام شدم.
💠 آقا را شب در خواب دیدم، فرمودند: اگر فرزند تو بماند شقی میشود، میخواهی بچه شقی داشته باشی یا نمیخواهی؟
💠 گفتم: نه، بچه شقی نمیخواهم. فردا صبح جنازه وی را از منزل بیرون بردند.
📚 خاطرههای آموزنده ص ۳۳۹
#دعا
#صبر