دَلوْ میاندازم توی همه چاههایی که این سالها در خودم حفر کرده بودم. از تشنگی، چنگ میانداختم به ذهن یا قلبم یا به هر چیزی از خودم که دمِ دستم بود. قحطی بود با ملخهایی عجیب که برگ میجویدند. دست میانداختم و با هزار امید چاه میکندم و خشکسالی بود. در من اشکهایی بود از شبهایی که میدانستم از چشمهایم که میافتند حتما جایی در زمینِ بایر_که من بودم_جمع میشوند.
توی خشکسالی چاه میکندم به امید آن اشکها که گم شده بودند، که دوباره پیداشان کنم. اشکهای دست اولِ غیرتکراری. اشکهای نه از ترس، نه از هیچی. اشکهای مودبِ نجیب. چنگ میاندازم به خودم و جز اشکهای شعاری هیچ چیز پیدا نمیکنم. نیستند. گریه میکنم برای اشکها. گریه میکنم و سرآستین هایم را بو میکنم.
#محمدحسین_معتمد
#وَ_تَجْعَلَ_دَمْعِي_غَزِيراً_فِي_طَاعَتِكَ
#عالیة_المضامین
#کرونا_را_به_یاری_خدا_شکست_میدهیم
#در_خانه_بمانیم
@bouye_behesht
@alfavayedolkoronaieh