از هر دری سخنی
#حرف‌هایی‌که‌نزدیم _سربه زیر شده ای خاتون... بی سر و زبانی نمی آید به شما +چِلّه گرفته ایم #آقا .
+سرد میشود آقا... تازه دم و قند پهلوست _دستتان درد نکند خاتون...به به به این رنگ ‌ ‌ +ـــ.... _هنوزم چله نشینید؟ ‌‌ ‌‌ +هنوزم سایه نشینتان هستیم... _نه...منظور آن چله که میگفتید گرفتید برای دلِ ما و.... +چله نشینیم اما نه برای دلِ شما... _عجب گفته بودید کـ.... +آ میز رضاعلی گفت شرک است ! _چله برای دل ما؟ عاشقی شرک است؟ +میگفت معشوق پرستی شرک است! چله را آدم میگیرد فقط برای  ... _نقلِ خودتان بود که  ی زندگی هرکس فرق دارد... +آ میز رضاعلی میگفت جفای به حضرت  است  نباشد برای همه ی ما...‌ ‌ ‌ _حساب ایشان روحی فداه که جداست بانو... +بانو نه ...خاتون شیرین تر است _حساب ایشان جداست خاتون... جنس این عشق با آن عشق فرق میکند... +منم گفتم به آمیز رضاعلی ... گفت حرف گوش کن و چله بگیر برای  و آرامش دلش ... ‌ ‌ _یا للعجب ! شما را ثابت قدم تر از اینها میدانستیم خاتون...‌ ‌ +قصه ی عشق ما به شما را کم مانده جریده ها چاپ کنند آقا... اما نگاه کردیم دیدیم فنّ آمیز رضاعلی از فنّ ما کاری تر است؟ _چه کاری ؟ +شما فکر کن ما چله نشین آقا...(آن آقا... همان آقا تر از همه ی آقا ها) شویم... ایشان چله نشین حاجت دلِ ما...‌ ‌ _معامله میکنی خاتون؟‌‌ ‌ +التفات کنید آقا که این معامله نیست... پیش کریم باشی و درخواست نکنی دونِ شان کریم است! این مختصر الغوث ماهم شاید جبران ذره ای از توجه آقا باشد به ما...‌ ‌ _کریمه خاتون میگفت کم خواب و خوراک شدی... ‌ +دلمان سریده ... چشمهای کسی خواب خوراک از ما گرفته... _چشممان روشن ‌ ‌ +ان شاءالله _پس حاجت عاشورا هایتان دیگر ما نیستیم نه؟ +چای سرد شد آقا میروم عوض کنم ... _اینطوری بیشتر دل میبری خاتون ‌ ‌ +مگر دل شما هم بردنی است آقا... _بردنی است خاتون... +آمیزرضاعلی میگفت معجزه ی موسی و عیسی هام با توسل به نام او شدنی شد... باورش سخت نیست که با این نیت شما حرف از دل میزنید پیش ما! _خاتون چه میگویی برای خودت +تا بوده شما بودید و رفیقتان حضرت منطق! این اول بار است پیش ما ((دل))هجا میکنید _به خیالتان کار ما و شما سخت تر از اعجاز عیسی و موسی بود! +به خیالم صلاة ظهر است آب حوض سرد است سردتان میشود میروم آب ولرم بیاورم... _خاتون... +نماز اول وقتش خوب است آقا... ‌ @alfavayedolkoronaieh🌱