9 - مادحِ خورشید ، مدّاحِ خود است / که دو چشمم روشن و نامُرمَد است مدح کنندۀ خورشید ، در واقع مدح‌کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با مدح و توصیف خورشید بطور غیر مستقیم به دیگران می گوید که چشمانم بینا و سالم است و می توانم انوارِ زرنگارِ خورشید را تماشا کنم . [مُرمَد = چشمی که درد کند؛ کسی که دچار دردِ چشم است.] بیت 10 - ذَمِّ خورشیدِ جهان ، ذَمِّ خود است / که دو چشمم کور و تاریک و بَد است مذمّت کنندۀ آفتاب عالمتاب نیز در واقع مذمّت کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با نکوهشِ آفتاب بطور غیر مستقیم به دیگران می فهماند که چشمانم کور و بی نور و علیل است . [همین‌طور هر کس انسانِ کامل را که به مثابۀ خورشید است مدح کند نشان می دهد که دارای بینشِ ژرف است و هر کس او را نکوهش کند نشانگر اینست که فاقدِ قوّۀ بینش و بصیرت است.] بیت 11 - تو ببخشا بر کسی کاندر جهان / شد حسودِ آفتابِ کامران تو بر آن کسانی که در این جهان بر آفتابِ پیروز رشک می برند رحمت و شفقت آر . [ ای حسام الدین چَلَبی، کسانی را که چشمِ دیدنِ کمالاتِ تو (انسان کامل) را ندارند ببخش.] دیباچه دفتر پنجم @aliebrahimpour_ir