🔶 استادِ ابن‌‌ابی‌الحدید: فاطمه (علیها السّلام) دائما از عايشه ناراحت و دلگیر بود، زیرا سخنان عایشه به آن حضرت رسیده بود ▪️ابن‌‌ابی‌الحدید از استادش "الشیخ أبی یعقوب یوسف بن إسماعیل اللمعاني" نقل می‌کند که او می‌گفت: «ابتدای کدورت و اختلاف بین فاطمه (علیها السّلام) و عایشه، ورود عایشه به منزل رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود. زیرا آن حضرت پس از فوت خدیجه (علیها السّلام) عایشه را به همسری گرفت و فاطمه تحمّل نداشت تا او را بجای مادرش ببیند. و این مسئله طبیعی است، زیرا در این شرایط دختر إکراه دارد که پدرش به زنی غیر از مادرش تمایل نشان دهد. «أول بدء الضغن کان بینها و بین فاطمة ع و ذلک لأن رسول اللّه ص تزوجها عقیب موت خدیجة فأقامها مقامها و فاطمة هی ابنة خدیجة و من المعلوم أن ابنة الرجل إذا ماتت أمها و تزوج أبوها أخری کان بین الابنة و بین المرأة کدر و شنئان و هذا لا بدّ منه لأن الزوجة تنفس علیها میل الأب و البنت تکره میل أبیها إلی امرأة غریبة...» (شرح نهج البلاغه، ج۹ ص۱۹۲) 👈🏻 گرچه علمای این جماعت سعی دارند که غضب حضرت زهرا سلام الله علیها را یک غریزه انسانی و از روی حسادت وانمایند نستجیربالله، (اینجا) ولی در موارد دیگر پرده از بطن این خشم و غضب برداشته‌اند. در متن بالا، دقیقا چند صفحه بعد، اللمعاني سخن جالب توجّهی می‌گوید: «شکّی نیست که محبّت رسول اکرم به فاطمه (علیهما السّلام)، فراتر از نوعِ حبِّ پدر و فرزندی بود، زیرا آن حضرت، فاطمه را بسیار تکریم و تعظیم می‌نمود. رسول‌ اکرم به بهانه‌های مختلف و در مواضع متعدّد، در مجالس خاصّ و عام، نه یک بار، بلکه بارها و بارها تأکید می‌کرد که فاطمه سَرور زنان دو عالَم است، و هنگامی که وارد محشر می‌شود، منادی ندا می‌دهد که سرها را پایین انداخته و چشمانتان را ببندید، فاطمه می‌خواهد وارد شود. و این نوع روایات، صحیح است و از روایات ضعیف محسوب نمی‌شود. و خداوند متعال او را به نکاح علی (علیه السّلام) درآورده است. رسول اکرم بارها فرموده که فاطمه پاره تن من است و خشم‌ و اذیت او، مساوی با خشم و اذیت من است. و این نوع محبّت و سخنان، برای زنی که در منزل است سخت و غیر قابل تحمّل می‌باشد و کینه او را افزایش می‌دهد و این اقتضای غریزه بشری است. و فاطمه بسیار از عايشه گله‌مند و ناراحت بود، زیرا زنان مدینه سخنان نیش‌دار و طعن‌آمیز عایشه را برای او نقل می‌نمودند. و سخنان فاطمه (علیها السّلام) را به عايشه می‌گفتند. و همانطور که فاطمه به علی (علیهما السّلام) شکایت می‌نمود، عایشه نیز به پدرش ابابکر شکایت می‌کرد، زیرا می‌دانست که رسول اکرم به شکایتش نسبت به فاطمه (علیهما السلام) اهمیّت نمی‌دهد...» «... و كانت تكثر الشكوى من عائشة و يغشاها نساء المدينة و جيران بيتها فينقلن إليها كلمات عن عائشة ثم يذهبن إلى بيت عائشة فينقلن إليها كلمات عن فاطمة و كما كانت فاطمه تشكو إلى بعلها كانت عائشة تشكو إلى أبيها لعلمها أن بعلها لا يشكيها على ابنته...» (شرح نهج البلاغه، ج۹ ص۱۹۳) ✅ پی‌نوشت‌: الف) اگر مشکل حضرت زهرا سلام الله علیها با زنانِ پدرش بود که جای مادرش را گرفته بودند (طبق ادّعای فوق)، باید ایشان نسبت به زنان دیگر نیز این حالات را می‌داشت. اگر غریزه انسانی و حالات زنانه بود، برای دیگران نیز وجود داشت، پس بین ایشان و عایشه اختلاف ریشه‌ای بوده‌ست. ب) اگر خشم عایشه نسبت به زهرای أطهر بر حق بود، باید رسول اکرم صلی الله علیه و آله به شکایت و خشم او وقَعی می‌نهاد، حال آنکه تصریح شده: "عایشه خودش نیز می‌‌دانست که رسول اکرم به شکایتش نسبت به فاطمه (علیهما السلام) اهمیّت نمی‌دهد، لذا به ابابکر شکایت می‌کرد." ج) علّت این مسئله، حسادت شدید عایشه نسبت به حضرت خدیجه، و بعد زهرای اطهر و امیرالمومنین علیهم السّلام بوده که در مطلبی دیگر با تکیه بر کتب مخالفین به آن خواهم پرداخت ان شاء الله. (مرتبط با مباحث ) @fazaelvamaaref