💢چگونگی مشارکت مردم در تولید و اقتصاد (بخش دوم)
اگر یک سیاستگذاری میخواهد موفق باشد، میبایست در چهار سطح گام بردارد. در سطح اول باید سازمان هنجاریاش مشخص و معین باشد، که در بالاترین سطح، به تئوری نظریه حکمرانی پرداخته میشود. وقتی در تئوری حکمرانی یا نظریه حکمرانی چالش وجود داشته باشد و سیاستگذاری در خلأ تئوریک اتفاق بیفتد، پیشاپیش باید مطمئن باشیم این سیاستگذاری به نتیجه نخواهد رسید.
سطح دوم که در سیاستگذاری مهم است و میبایست در آن جهت گام برداشته شود، سطح نهادی است. به این معنا که آن نهادهایی که در سطح تئوریک وظیفهای بر دوش آن قرار میگیرد، ضروری است تا در سطح نهادی تعیین تکلیف شوند و مشخص شود وظایف آن توسط کدام نهاد قرار است اجرایی شود. به طور مثال اگر در سطح تئوریک میپذیریم که مردمسالاری قاعده حکمرانی میباشد، در امر سیاسی این نظام، نهادی به نام حزب وجود دارد که بهطور کاملاً اختصاصی وظیفه آن تنظیم امر سیاسی در حوزه عمومی است؛ وظیفهای که هیچ نهاد دیگر عهدهدار آن نیست. حال اگر مشارکت مردم در امر اقتصادی در چنین ساختاری دارای اهمیت است، کدام نهاد عهدهدار مشارکت مردم در اقتصاد است؟ سؤالی که عدم پاسخ به آن باعث خواهد شد تا در موضوع سیاستگذاری برای ایجاد مشارکت مردم در امر اقتصاد دچار خلأ نهادی شویم. و در چنین شرایطی عمدتاً سیاستگذاری توسط نهادهای بالادستی صورت میپذیرد و معمولا فرصت ظهور و بروز مردم و طرح سیاستهای آلترناتیو فراهم نمیشود. ضمن اینکه حتی اگر هم سیاستها ناکام باشند، به دلایل متعدد از جمله منافع سیاستگذاران و مجریان، معمولاً استمرار پیدا میکنند.
سطح سوم سیاستگذاری به امر اجتماعی مربوط میشود. به این معنا که ضروری است مشخص شود، سیاستگذاری تا چه میزان در نسبت با شرایط اجتماعی و مناسبات آن قرار دارد و مورد مطالبه اجتماعی قرار میگیرد؟ از این منظر تعیین شعار سال از سوی رهبری انقلاب را میتوان سیاستی گفتمانی دانست که ضمن اینکه آحاد جامعه را نسبت به اولویتهای اصلی کشور هوشیار میکند، ظرفیت اجتماعی را نیز برای ایجاد یک مطالبه ملی از مسئولان کشور متمرکز میکند. و سطح چهارم نیز برمیگردد به توانایی اجرایی و عملی نهادها و کارگزاران در اجرایی کردن سیاستهای تعیین شده که خود بحث مفصلی را میطلبد.
✅
@alikhezrian