هدایت شده از مجتمعنا
توسعه در لباس پیشرفت؟ تاملی در امکان تکرار تاریخ تلخ گذشته در پرتو ایده های اتوپیایی پیشرفت عبرت گیری از تاریخ و اتفاقات آن، حداقل کاری است که می تواند رجوع به تاریخ را برای امروز ما موجه سازد. البته در این رجوع تاریخی، نه اشخاص مهم اند و نه حتی شاید رویدادها، بلکه آنچه مهم است، درس گیری از منطق اتفاقاتی است که در تاریخ رقم خورده و تکرار آن منطق، می تواند تاریخ را به نحو گریزناپذیری، هرچند در ظاهری متفاوت، تکرار کند. در اوایلِ دهۀ هفتاد، بخش قابل توجهی از مسئولین، سیاستمدارن و نظریه پردازان کشور، افرادی بودند که بخشی از جوانی و زندگی خود را وقف جنگ تحمیلی و دفاع مقدس کرده بودند و بسیاری از دوستان، نزدیکان و آشنایان شان را در این جنگ از دست داده بودند، با این حال بی توجه به عبرت های تاریخی و فهم درستی از موقف تاریخی انقلاب اسلامی و البته در افول جریان مارکسیسم جهانی و شاید مشکلات بسیار زیاد کشور، راه را برای تن دادن تام و تمام به سیاست های توسعۀ سرمایه داری باز یافتند و با اجرای این سیاست ها، عملاً به تعبیر مقام معظم رهبری، مسیر حرکت کشور را از ریل آن خارج ساختند. همانطور که می دانیم آنچه در دهۀ هفتاد در ایدۀ سازندگی دولت های پنجم و ششم و ذیل توسعۀ اقتصادی در کشور رقم خورد و در ادامه با ایدۀ توسعۀ سیاسی دورۀ اصلاحات تکمیل شد، مورد نقد جدیِ بسیاری از فعالان دهۀ هشتاد قرار گرفت و در نهایت، متفکرین و مسئولین کشور به این ایده رسیدند که مسئله و محل نزاع، نه تمایز توسعۀ اقتصادی دورۀ سازندگی با توسعۀ سیاسی دورۀ اصلاحات (منازعات نیمۀ ده، هفتاد)، بلکه محل نزاع بر سر دو ایدۀ توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) و پیشرفت (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) است. ماحصل این توجه تشکیل مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، انتشار مجلات و نشریات متعدد و البته ابلاغ سند الگوی پایۀ اسلامی-ایرانی پیشرفت توسط رهبری به نخبگان برای نقد و بررسی در سال 1397 و نظایر آنها بود. با این مقدمۀ تاریخی به نظر می رسد رجوع به تجربۀ تاریخی گذشته و پرسش از تمایز میان ایده های ناظر به توسعه یا پیشرفت و تعینات عینی آنها مخصوصاً در ارتباط با زندگی روزمره، فارغ از ظواهر امر، در این برهۀ حساس تاریخی، بی وجه و ناموجه نباشد. بی تردید تکرار تجربۀ ناکام دهۀ هفتاد، آنهم توسط اغلب منتقدین آن سیاستها در سال 1400 به بعد، به معنای نادیده انگاشتنِ عبرت های تاریخی و در نهایت، عقبگرد و پسرفت تاریخی است. به علاوه، با شیوع استارتاپ ها و شتاب دهنده ها در دهۀ اخیر در کشور و تغییر ظواهر ایدۀ توسعۀ سرمایه داری (در عین تقید به همان منطق توسعه)، پرسش از این تمایز اهمیت مضاعفی یافته است. در این شرایط دستکم طرح این پرسش از طراحان، نظریه پردازان و موسسین رویدادهای ناظر به توسعه یا پیشرفت، موجه می نماید: تمایز فعالیت هایی که ذیل ایدۀ پیشرفت اسلامی-ایرانی انجام می شود، با تعینات ایدۀ توسعۀ سرمایه داری متقدم و متاخر در ایران چیست؟ برای ملموس شدن این پرسش، شما می توانید به شباهت ها و تفاوت های دو ایدۀ زیر توجه کرده و قضاوت کنید؛ ایدۀ اول، ایده هایی است که دکتر مجتبی لشکربلوکی، در سال های اخیر دنبال کرده است. لشکربلوکی، مشاور وزاری اقتصادی و دارایی دولت یازدهم و دوازدهم (آقای حسن روحانی) بوده و چنانکه در زندگی نامه اش آمده است، البته فردی به شدت متدین و مذهبی است. ایده های او، دربارۀ توسعه، بسیار کاربردی است و البته تحذیری هم ندارد که خود را مدافع ایدۀ توسعه بداند. http://lashkarbolouki.com/ ایدۀ دوم، مربوط به آقای دکتر محسن دوباشی است که در سال گذشته، به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری رویداد ملی نوپیا، این رویداد را با حمایت ستاد اجرایی فرمان امام (ره) و دکتر محمد مخبر، معاون اول ریاست جمهوری دولت سیزدهم برگزار کرده اند. شاید مهمترین ایدۀ دوباشی که در وب سایتش نیز بر آن تاکید شده، برجسته سازی نوآوری اجتماعی است. با این حال او و ایده اش عمدتاً ذیل ایدۀ پیشرفت ایران معرفی می شوند. https://dobashi.ir/ https://www.noupia.ir/ بررسی تمایزات این دو ایده، فارغ از حضور چهره های سیاسی و مخصوصاً از حیث منطق عملکرد و البته با نظر به تجربۀ دولت سازندگی در دهۀ هفتاد، می تواند موضوع پژوهشی برای ترسیم آیندۀ دقیق تری از ایران اسلامی باشد. با این حال، علیرغم اهمیت این پرسش، مخصوصاً با نظر به تجربۀ دهۀ هفتاد و هشتاد، بعید می نماید که در کوران رویدادهای پرشور و پرهیجان اتوپیایی، پرسش از این تمایزات، بیش از سطح منازعات سیاسی، رهاوردی داشته باشد، اما اقتضاء مسئولیت تاریخی، دستکم طرح این پرسش را لاجرم می ساخت. https://eitaa.com/mojtamaona