این درخواست قانونی، به معنی کاستن از قدرت شاه بود؛ زیرا رضاخان به کمک همین وزارت جنگ بود که به قدرت رسیده بود. این امر برای محمدرضا شاه گران آمد. مصدق در این روز، پس از سه ساعت گفتگو با شاه، استعفای خود را تقدیم محمد رضا پهلوی کرد. پس از استعفای مصدق، قوام با حمایت امریکا و انگلیس، نخست وزیر ایران شد و اوضاع کشور به هم ریخت. آیت‌الله کاشانی که شرایط را به خوبی درک کرده بود و از خطراتی که کشور را تهدید می کرد، آگاه بود؛ با صراحت و قاطعیت اعلام نمود: اولا؛ قوام خائن به ملت است و باید کنار برود. ثانیا؛ مصدق برای ادامه نهضت باید بازگردد. روز ۲۹ تیر دو گروه مقابل هم قرار گرفتند. جبهه‌ای که می‌خواست قوام به بر سر قدرت باقی بماند و جبهه‌ای که با رهبری آیت الله کاشانی، ادامه نهضت را طلب می‌کرد. قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، با حکم جهادی آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی در سراسر ایران رخ داد. در ۳۰ تیر که روز سرنوشت بود، تانک‌ها در شهر به گردش در آمدند و زد و خردها آغاز شد. آیت‌الله کاشانی کفن پوشید و با مردم در تظاهرات شرکت کرد. این تظاهرات در بهارستان به خون نشست و تلفات زیادی به مردم وارد گردید. شاه حکم عزل قوام را صادر کرد. وی در سفارت آلمان، اخبار وقایع را دریافت می‌نمود. مصدق دوباره نخست وزیر شد. خیلی طول نکشید که مصدق از مسیر اولیه نهضت و همراهی با آقای کاشانی تا حدود زیادی منحرف گردید و شکاف بین او و آیت‌الله کاشانی، زمینه‌های بروز و ضعف در نهضت را پدید آورد. ادعای محمد مصدق در: الف: گرفتن اختیارات ویژه، ب: انتصاب افراد مشکوک در مناصب حساس دولتی، ج: بی‌توجهی وی به اصلاحات ضروری دینی، د: قائل بودن وی به انفکاک دین از سیاست، با مخالفت آیت‌ الله کاشانی مواجه گردید. در ۲۷ مرداد ۱۳۳۲ آیت الله کاشانی انجام یک کودتا را به مصدق هشدار داد. وی در پاسخ چنین نوشت: من به حمایت و پشتیبانی مردم دلگرم هستم. در نهایت، همگرایی استعمار انگلیس و امریکا در دوران آیزنهاور و رئیس جمهور وقت امریکا، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را رقم زد و مصدق و آرمان‌های نهضت نفت نیز به صفحات تاریخ پیوستند.  این قیام هر چند با تبعید آیت‌الله کاشانی و کودتا علیه مصدق، رهبرانش را از دست داد؛ اما در طول تاریخ ایران ثابت کرد: هر گاه ملت و روحانیت دست به دست هم دهند، در مقابل دشمنان داخلی و خارجی می‌توانند بایستند و به خواست خود برسند. 💥۵.نهضت امام خمینی (ره). در قرن ۱۴ حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: دست بیگانه، اعم از آنکه واقعا متعلق به بیگانه باشد یا از آستین خودی ها بیرون آمده باشد، باید از امور کشور قطع شود. این نگاه، سرآغاز حرکت بزرگی شد تا یک جریان قدرتمند را در تار و پود جامعه با ایمان ایران، به نمایش بگذارد. جریانی که در زیر پرچم روحانیت شیعه، قدرتش را نشان داد و به رخ جهانیان کشید. امام خمینی (ره) با اعتقاد به پیوند دین و سیاست، و با ایمان به نقش مردم در انقلاب، مبارزات سیاسی خود را با رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد. رژیم پهلوی دوم، در ۱۹ دی ۱۳۴۱ اعلام کرد: طرح انقلاب سفید را به اجرا خواهد گذاشت. این طرح ۶ ماده ای، توسط آمریکا، برای غربی سازی ایران تدوین شده بود. بنابود شاه این طرح را به رفراندوم بگذارد. امام خمینی (ره) با اعتراض به مفاد این طرح، رفراندوم را تحریم کردند. با تحریم رفراندوم، بازار تهران تعطیل شد و مردم در اطراف بازار اجتماع کردند. این اقدام امام امت، نخستین تنش بین وی و رژیم شاه را رقم زد. تنشی که به انقلابی بزرگ تبدیل شد. انقلابی که با حمایت مردمی، ثمرات بسیار خوبی داشت: الف: حکومت طاغوت را سرنگون ساخت. ب: نظامی دینی را جایگزین حکومت شاهنشاهی نمود. ج: اسلام ناب محمدی (ص) را به جهان صادر کرد. د: به ملت ایران، عزت و قدرت بخشید. ه: جبهه مقاومت و بیداری اسلامی را بوجود آورد. و: پایه های حکومت های استکباری را سست نمود. ز: امید را در دل انسان های با ایمان، زنده ساخت. مردم ایران، از همان روزهای نخست نهضت و انقلاب اسلامی، وارد گود حمایت از امام خمینی (ره) شدند و حماسه های بزرگی آفریدند: الف: حماسه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲. ب: حماسه ۱۹ دی ۱۳۵۶. ج: حماسه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶. د: حماسه ۱۰ فروردین ۱۳۵۷. ه: حماسه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷. و: حماسه ۲۶ دی ۱۳۵۷؛ فرار شاه. و: حماسه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷؛ سقوط حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی. ز: حماسه ۱۲ فروردین ۱۳۵۸؛ تشکیل جمهوری اسلامی ایران.