|به نــامِ خــداوندِ ســوگند یاد کرده بـَر ولایتِ عــَـلی(ع)|
آدمیزادِ دنــیاپـَرَست،
نـَحـیف
و سـُست مانده بود در بـُعدِ مـعنا و جسم و روح!
و در وادیِ جـَـهالت بـَساط انداخته بود...
آنـقدر
تـَـن به خـفت سپرده بود
که در تـَـرسِ اسارتِ این و آن
زندگی میکرد...
تــا ایــن زَمـان
که
خــــداوند،
جـامعه ی انسانیت را به پـِـدَرِ مـَن بـَخشید،
و آدَمــی را با حــَضرتِ
محــمد(ص) نجـات داد...
هــَرزَمان که جـَهلِ بـَـشـَر جــَـنگ می فـروخت،
او، بـَـرادرش
از طـایفه ی ابـیطــالب را در دَهــانِ حــَوادث می فرستاد.
و
عــَـلی(ع) نیز
از مــیدان بازنمـیگـشت
مـَـگر وقتی که فـِـتنه ی آنهـــا را به خــاموشی سپرده بـود...
انگار خـــداوند،
رسـاله ی
محـمد(ص) را به نــامِ
عــَــلی(ع) نوشته بود...
و حضرتِ
نـَـبی(ص)،
با پـَـناهی به نــامِ
عــَـلی(ع) به نـجاتِ آدمیزاد آمده بود...
چـَـند ســَطر فـَـدَک،
از بـَـیانِ حــضرتِ زَهــرا(س)
#نـشانگرِ_غـَـدیر
#9_روز_مانده_تا_هبوطِ_غـَـدیر