✅ پرده‌برداری علامه از معانی یکی از اشعارش 🔸 اشعاری که مرحوم استاد (رضوان‌الله‌سبحانه‌و‌تعالی‌علیه) در خصوص یاد خداوند متعال و عشق و محبت خدا و آزاد بودن و تعلق نداشتن به دنیا سروده‌اند، با توضیحاتی که تماما از زبان مبارک خود ایشان است، نقل می‌کنیم: شبی پیر میخانه می‌گفت راز/چنین گفت با من به آهستگی به مِهر رخِ مَه‌رُخان باده نوش/مبادا که پیدا کنی خستگی بوَد مهر سرمایه زندگی/بوَد باده ابزارِ وارستگی سپس گفت زینهار آزاد باش/اگر پایبندی به شایستگی علامه: استاد همان قاضی بود، مراد [از پیر] استادمان بود، ایشان است. منظور این است آن بیت آخری (1) گفته بشود؛ وضعیاتِ جهان گذران است، نباید خیلی دل داد بش [=به آن]. به مهر رخ مه‌رُخان باده نوش: باده _عرض کنم_ می است. به مهرِ رخِ مه‌رخان بخور: مقصود این است: زیبایان جهان را فراموش نکن!. ❓ زیبایان جهان کدامند؟ حضرت علامه: اولیاء خدا دیگر. بود مهر سرمایه زندگی_بود باده ابزار وارستگی: می‌گوید اگر زندگیِ حقیقی می‌خواهی باید سرمایه بگذاری، مصرف کنی، و سرمایه زندگی عبارت از مهر و عشق اوست که سرمایه زندگی است. باده: کنایه از «ذکر» از «یاد خدا»‌ست، تقریبا ذکر است. ❓«شبی پیر میخانه می‌گفت راز»، معنی میخانه چیست؟ حضرت علامه: «شبی پیر میخانه»: میخانه‌ی اهل بیت است. با محبت و ولایتِ اهل بیت «مراقبه» داشته باشد، معنایش این است. معنای کامل‌تر این، عبارت از این است که: مراقبه را توأم با حبّ و ولایت اهل بیتِ عصمت قرار بدهد. پ.ن 1: یعنی هدف اصلی از این ابیات، بیت آخر است: «سپس گفت زینهار... الخ». 📚 اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص 76_75. ✅مهرتابان ✅کانال ناگفته های علامه طباطبایی ره http://eitaa.com/joinchat/3129344017C4a50772e46