💫 اولیای الهی تسلیم محض اند
✨ منزلت شاهزاده علیاکبر (علیهالسلام)
آيةالله شعرانی در تعليقۀ اوّل از ص161 «دمعالسجوم» گويد: مولّف (يعنی محدّث قمی در «نفسالمهموم» در تعليقۀ ص189) حديثی از «مدينةالمعاجز» سيّد بحرانی نقل كرده است از أبوجعفر طبری از عبيدالله بن حرّ گفت:
حسين بن علی عليهماالسّلام را ديدم كه: فرزندش علیاكبر در غير موسم از او انگور خواست. حسين عليهالسلام دست بر ستون مسجد زد و انگور و موز بيرون آورد و گفت: آنچه نزد خداست برای دوستانش بيش از اين است. و گفتار محدّث قمی برای دفع استعجاب از آب خواستن علیاكبر بود با آنكه میدانست آب در آنجا موجود نيست. انتهی.
اقول: اين قضيّه به روشنی شاهد كلام ما میباشد كه برای رضای خداوند با وجود هر گونه امكان كرامت و معجزه، صبر و تحمّل شدائد و تشنگی را اولياء خدا از روی اختيار میپسندند و اين سبب علوّ مقام ايشان میگردد.
...بالجمله از آنچه در این بحث آورده شد، معلوم شد: حضرت علیاکبر علیهالسّلام روئینتن نبوده است که شمشیر و نیزه بر او اثری نگذارد، و در حرکت و شهادت هم اضطرار نداشته است که خودبخود دست به شمشیر بزند، و کفّار را قلع و قمع کند. خودش میگوید: پدرجان تشنگی مرا کشت و سنگینی زره مرا از طاقت برد. و پدر هم آبی ندارد به او بدهد.
و نمیخواهد بر خلاف سنَّت جهاد، و قتل فی سبیل الله، و فدای نفس در راه خدا، اعمال معجزه و کرامتی بفرماید، وگرنه به آسانی میتوانست، ولی دیگر آن صحنه صحنۀ کربلای بدین صورت نبود.
جائی که رسول خدا به حسین علیهما الصّلوة و السّلام میفرماید:
وَ إنَّ لَکَ فِی الْجنَانِ لَدَرَجَاتٍ لَنْ تَنَالَهَا إلَّا بِالشَّهَادَةِ!(۱) «حقّاً در بهشت برای تو منزلت و درجتی است، که بدون شهادت بدان دست نخواهی یافت!» به معنی آن میباشد که: وجب به وجب در تمام این سفر باید با اراده و اختیار و تحمّل مشاقّ و مصائب، و صبر در راه خدا و ایثار و فدای نفس و قربانی نمودن "علیاکبر" آنهم بدین کیفیّت، به مقصود برسی!
و این آقازادۀ شاهزادۀ آزاده که مثال و نمونۀ پیامبر است باید با تو در این طریق بهطوری رفیق گردد که
هُوهُوِیَّت حقیقیّه از دو نفس روحانی شما برای همۀ اهل عالم متحقّق گردد، و ریشۀ اسلام که خشک شده است سیراب گردد، و حکومت و ولایت بنیامیّه: معاویه و یزید و بنیمروان بر باد داده شود، و اثری از آن به جای نماند، و بر همۀ اهل این جهان و آن عالم ملکوتی روشن گردد که: حقّ غیر از باطل است.
علی اکبر امید دل آن حضرت بود. هم شاخه از یک درخت، و هم پیوند از یک ساق بود، طرز تفکّر و مرام و مقصدش عین آن حضرت بود.
کَأنَّهُ هُوَ، بَلْ إنَّهُ هُوَ در اینجا مصداق دارد.
و لذا به میدان برگشت، و با آن بدن جریحهدار، و لبان و دهان و کبد خشکیده، در آن شدّت گرمای تابستان که بر اساس محاسبۀ نجومی بیست و پنجم سرطان، روز عاشورا بوده است، چنان کارزاری نمود که دوست و دشمن را به شگفت درآورد و میگفت:
أحْمِی عَنْ أبِی «به جهت حمایت از پدرم نبرد میکنم».
لهذا در قیامت مقامی پیدا میکند که شهدا و صدّیقین هم ندارند.
📚 امامشناسی، ج۱۵، ص۲۲۳ (پاورقی)
و ص۳۳۲ تا ص۳۳۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- «نفسالمهموم» ص44 از مجلسی در «بحارالأنوار»، از محمد بن أبیطالب موسوی در ضمن بيان رويای آن حضرت رسول اكرم صلی الله عليه و آله و سلم را.
🆔
@allame_tehrani