💫 احساسات و عواطف حضرت‌ سيدالشهداء (عليه‌السّلام) در روز عاشورا در اينجا لازم‌ است‌ تذكر داده‌ شود كه‌: برخی از بی‌خردان‌ می‌پندارند: وقايع‌ روز عاشوراء بر سيدالشهداء عليه‌السّلام امری عادی بوده است‌. رنج‌ و زحمت‌ و عَطَش‌ و جَرْح‌ و قَتْل‌ و أسْر همۀ آنها اموری بسيار سهل‌ و آسان‌ بوده‌ است‌. چون‌ برای امام‌ عليه‌السّلام كه‌ روحش‌ ملكوتی می‌باشد، عطش‌ و گرسنگی و زخم‌ و آفتاب‌ و شمشير برّان‌ اثری ندارد. وی با وجود نورانی و تجرّدی خود در برابر همۀ اينها به‌ عنوان‌ برخورد با حَلْوا و شيرينی و سيرابی و امثالها مواجه‌ می‌شود. آنگاه‌ تعجّب‌ می‌كنند كه‌: چگونه‌ حضرت‌ علی‌اكبر عرضه‌ داشت‌: عطش‌ مرا كشت‌، و سنگينی زره‌ مرا بی‌تاب‌ نمود؟! آنگاه‌ در جواب‌ می‌گويند: پدرش‌ با نهادن‌ زبان‌ خود، و يا انگشتری خود در دهان‌ او، او را سيراب‌ كرد، و مراد از سنگينی آهن‌، سنگينی زره‌ نيست‌ بلكه‌ كنايه‌ از عظمت‌ لشگر آهن‌پوش‌ و شمشير به‌ دست‌ آنهاست‌ كه‌ در برابر حملۀ او ممانعت‌ به‌ عمل‌ می‌آورند.[1] اين‌ برداشت‌، برداشت‌ نادرستی می‌باشد. سيدالشهداء عليه‌السّلام بشر بوده‌ است‌، و دارای بدن‌ و جسم‌ طبيعی بوده‌ است‌. عطش‌ را خوب‌ ادراک می‌نموده‌ است‌. زخم‌ و جراحت‌ را خوب‌ می‌فهميده‌ است‌. نالۀ الْعَطَش‌ أطفال‌ و نوحه‌ و زاری زنان‌ حرم‌ را خوب‌ می‌دانسته‌ است‌. بلكه‌ از امثال‌ ما صدها برابر بيشتر. زيرا او انسان‌ كامل‌ بوده‌ است‌، و به‌ مقتضای كمال‌ در انسانيّت‌، ظهور و بروز محبّت‌ و مودّت‌ به‌ مخلوقات‌ الهی و ادراك‌ لوازم‌ بدنی و طبيعی كه‌ لازمۀ مقام‌ جمع‌ الجمعی می‌باشد، در وی عميق‌‌تر و ريشه‌دارتر بوده‌ است‌. آری عشق‌ به خدا، و تفانی در قرآن‌ و سنّت‌ پيغمبر، و روش‌ و منهاج‌ ولايت‌ علوی، و بصيرت‌ و عمق‌ درايت‌ او به‌ انحراف‌ تاريخ‌ و تفسير و حديث‌ و غصب‌ خلفای بيگانه‌ از متن دين‌ و معارف دين‌ كه‌ نوبت‌ را به يزيد تبهكار رسانيدند، چنان عرصه‌ را بر او تنگ نموده‌ بود كه‌ جز شهادت‌ و جراحت‌ و اسارت‌ را داروی مفيدی برای هشداری مردم‌ نمی‌يافت‌، و لهذا عاشقانه‌ اين‌ برنامه‌ را پی‌ريزی كرده‌ و برای سرنگونی حكومت‌ جبّارۀ بنی‌اميّه‌ حركت‌ كرد، حركتی لَا يَتَوَقَّفْ و بدون‌ بازگشت‌، گرچه‌ در ميان‌ راه‌ صحنه‌ای همچون‌ زمين‌ طفّ و واقعۀ كربلا پيش‌ آيد فَسَلَامٌ عَلَيْهِ ثُمَّ سَلَامٌ عَلَيْهِ ثُمَّ سَلَامٌ عَلَيْهِ. و اللَّعْنُ عَلَی عَدُوِّهِ، ثُمَّ اللَّعْنُ عَلَی عَدُوِّهِ، ثُمَّ اللَّعْنُ عَلَی عَدُوِّهِ. اينک می‌بينيد: شهادت‌ دو جگرگوشۀ وی: علی‌اكبر و طفل‌ شيرخوار چطور بر او اثر گذارده‌ است‌، و دنيا را در برابر چشمانش‌ سياه‌ نموده‌ است‌. اما چون‌ لِلّهِ وَ فِي‌ سَبِيلِ اللهِ وَ إلَي‌ اللهِ می‌باشد عاشقانه‌ آنها را می‌پذيرد و در آغوش‌ می‌كشد: ▪️شهادت‌ طفل‌ شيرخوارۀ امام‌ حسين‌ (عليه‌السّلام) ▪️فضائل‌ و شهادت‌ علی‌اكبر (عليه‌السّلام) 📚 امام‌شناسی، ج۱۵، ص۳۱۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- مرحوم‌ محدّث‌ قمی در «نفثة‌ المصدور في‌ تجديد أحزان‌ يوم‌ العاشور»، ص‌ 25 قضيّۀ توجيه‌ آهن‌ را به‌ لشگر ذكر نموده‌ است‌. 🆔 @allame_tehrani