💠 حقیقت سیر و سلوک 🔰 سير و سلوک انطباق زندگى با شريعت محمّديّه صلّى‏اللـه‏عليه‏وآله است ⛔️ عدم رعايت حقوق ديگران به بهانهٔ سير و سلوک جائز نيست مى‏فرمودند: «برخى گمان مى‏كنند كه سيروسلوک إلى اللـه، صرف شركت در مجالس ذكر و مداومت بر أذكار و أورادى است كه از استاد و مربّى خود تلقّى كرده‏اند؛ و با وجود اينكه سالهاست كه در مضمار و ميدان مجاهده با نفس قدم گذاشته‏اند، هنوز حركتى نكرده و در همان عالم طبع محبوس مانده‏اند. غافل از اينكه سيروسلوک، رعايت و مواظبت بر دقائق و ظرائف أدب عبوديّت و تعامل با موجودات عالم هستى است. سيروسلوک إلى اللـه انطباق متن زندگى با شريعت محمّديّه صلوات‌اللـه‏عليه‏وآله است يعنى جميع أحوال و أطوار زندگى، از فردى تا اجتماعى، از ارتباط با عيال و فرزند و تدبير امور منزل تا ديگر امور را بر أساس دين تنظيم كرده و حقوق هر یک را به نحو أتمّ و أكمل أدا كند. و لذا به بهانهٔ سير و سلوک نمى‏توان از حقوق ديگران چيزى را فرو گذار كرد.» در روايت است كه: روزى سلمان محمّدى رضوان‌اللـه‏تعالى‏عليه براى ديدار أبى‏الدّرداء به منزل او آمد، در برخورد با اُمّ أبى‏الدّرداء كه ژوليده و پريشان بود علّت را جويا شد، اُمّ أبى‏الدّرداء در پاسخ گفت: برادرت أبوالدّرداء، اعتنائى به دنيا و امور آن ندارد! وقتى أبوالدّرداء به منزل آمد، به سلمان خوش‏آمد گفت و طعامى را نزد او گذاشت. سلمان گفت: خود نيز بخور! وى از خوردن امتناع كرد و گفت: من روزه هستم. سلمان او را سوگند داد و گفت: تا از اين طعام تناول كنى من نيز از آن نخواهم خورد. شب فرا رسيد و سلمان در نزد ميزبان خود بيتوته كرد. سياهى شب كه بر همه‏جا پرده انداخت، أبوالدّرداء خواست تا شب را به قيام و عبادت إحياء كند، سلمان او را منع كرد و گفت: يا أباالدّردآء! إنّ لِرَبِّكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ إنّ لِجَسَدِكَ عَلَيكَ حَقّاً، وَ لأهلِكَ عَلَيكَ حَقّاً، فَصُم وَ أفطِر، وَ صَلِّ وَ نَمْ؛ وَ أعْطِ كُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّه! «اى أباالدّرداء! حقّاً براى پروردگارت بر تو حقّى‏است، و حقّاً اين جسم و بدن تو نيز بر تو حقّى دارد، و براى أهل تو نيز بر تو حقّى است؛ پس روزه بدار و نيز إفطار كن؛ پاسى از شب را عبادت كن و نماز بخوان و پاسى از آن را بخواب؛ و حقّ هر ذى‏حقّى را بطور شايسته إعطاء كن!»[1] أبوالدّرداء نزد پيامبر آمد و از آنچه بين او و سلمان گذشته بود خبر داد، و پيامبر صلّى‌اللـه‏عليه‏وآله‏وسلّم همان گفتار سلمان را براى او بيان فرمودند. لذا علّامه والد طريقهٔ كسانى كه زندگى را در حاشيه قرار داده و از عيال و أولاد خود عُزلت گرفته و آنان را به أمان خدا سپرده‏اند و حقوق طبيعى آنان را ضايع و تباه مى‏سازند، باطل شمرده و آن راه را موصل به مطلوب نمى‏دانستند. و در پرتو فروغ نور توحيد، دستوراتى به مريدين سلوک مى‏دادند كه جوانب حيات مادّى و معنوى آنان را در بر مى‏گرفت؛ آنگونه كه حسن معاشرت و رعايت حقوق عيال و فرزندان، تحصيل علم و حتّى كسب و تجارت در آن لحاظ مى‏شد؛ تا سالک در كمال آسايش خاطر و فراغ بال و بدون هيچ تزاحمى بسوى مبدأ أعلى حركت كند. دامنهٔ رعايت اين دقائق در تربيت توحيدى ايشان تا آنجا گسترده بود كه حتّى نسبت به ما كه فرزندان ايشان بوده و براى خدمت به ايشان در رتق و فتق امور و يا تفحّص از مآخذ و مصادر بعضى از روايات منقول در «دورهٔ علوم و معارف إسلام» به محضرشان شرفياب مى‏شديم، مى‏فرمودند: اگر از شما كارى را خواستم و شما به كسى قول داده و يا خود، كار ديگرى داريد حتما بگوئيد؛ مبادا حقّ كسى ضايع شود. 📚 نورمجرّد، ج۱، ص۵۳۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- مجموعهٔ ورّام، ج1، ص2. 🆔 @allame_tehrani