🌺🍃 داستان شب 🍃🌺 سلام علیکم شبتون توام با صفا و جمعتون مصفای به وفا باشه... الهی شما باشید و خوشی باشه و سلامتی و همیشه با عزبزانتون در کنار هم..... الهی آمین .................................. داستان امشب رو تقدیم میکنم ۱۴۰۱/۱۲/۰۱ "خودنمایی ؛ ریا ؛ تظاهر " صاحبان خرد و حکمت میگویند: جناب مقدس اردبیلی (ره) صبحگاهی رفتند حمام...!!! دیدند جناب حمامی دارد در خلوت خود زیر لب می‌گوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم...!!! جناب مقدس اردبیلی "ره" منوجه شدند که حمامی ایشان را نمیشناسد. پس پرسیدند: آقای حمامی عزیز ؛ خُب شاه و وزیر ظلم می‌کنند ؛ شما هم شکر کردی که در آن جایگاه نبودی...!!! اما بفرمائید چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی...؟؟؟ مرد حمامی تاملی کرد و گفت : ببینید جناب ؛ مقدس اردبیلی هم بالاخره اخلاص ندارد...!!! حتما" شما شنیده ای که میگویند جناب مقدس اردبیلی ؛ نیمه‌شب دلو انداخت در چاه آب که از آنجا آب بکشه ؛ دید طلا بالا آمد. دوباره دلو انداخت دید طلا بالا آمد، جناب مقدس اردبیلی به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب می‌خواهم برای نماز شب ؛ کمکم کن که فریفته نشوم....!!! جناب مقدس اردبیلی گفتند: بله من هم شنیده ام ...!!! حمامی گفت : ببینید جناب ...؛ اونجا ، در آن نصفه ‌شب ، آیا کسی با جناب مقدس بوده یا خیر...؟؟؟ جناب مقدس اردبیلی گفتند: نه ظاهراً کسی با او نبوده ...!!! حمامی گفت: خدا پدرت را بیامرزد ؛ پس چطور همه آدم و عالم از این موضوع خبردار شدند...!!؟؟؟ پس معلوم می‌شود جناب مقدس اردبیلی هم خالص خالص نبوده...!!!! اینجا ؛ جناب مقدس اردبیلی"ره" می‌گویند : یک‌ دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که: " ریا ؛ پنهان‌تر از جنبیدن و حرکت کردن مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک است ." ................................... بله عزیزانم ؛ همیشه سعی کنیم آن باشیم که خدا میخواهد؛ نه آنکه خودمان میخواهیم. هیچگاه به عمل و کمک و خیر و تعاون خود مغرور نشویم که تاریخ ثابت کرده حتی شنا گران ماهر را هم آب میبرد...!!! ان شاءالله خدا عاقبت همهء ما را ختم بخیر کند. الهی آمین شبتون پراز خیر و برکت و موفق باشید. 🍃🌺🌻🌸❤🌸🌻🌺🍃