#توحید_صدوق
جلسه ۵۱
فرازی که این جلسه بحث شد (ص73)
وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ شَهَادَتَانِ تَرْفَعَانِ الْقَوْلَ وَ تُضَاعِفَانِ الْعَمَلَ
بحثی درباره ماده «ضعف» (بیان دو قاعده زبانشناسی)
کلمات عربی احتمالا در اصل دو حرفی بوده و بعدا ثلاثی و رباعی شده اند (زلزل در اصل زلّ زلّ بوده است؛ دحرج در اصل دحّ رجّ بوده است و ...)
درباره اینکه ثلاثیها چگونه از ثناییها پدید آمدهاند
یک قاعده قبلا مطرح شده بود که یک احتمال این است که حرف دوم مشترک بین کلمه اول و کلمه دوم بوده است (مثلا کفر در اصل کفّ فرّ بوده باشد)
امروز قاعده دیگری را مطرح شد که یک احتمال این است که حرفهای اول جدا شده و حرف دوم در آخر آمده (مثلا کفر در اصل کرّ فرّ بوده باشد)
بر این اساس شاید ماده «ضعف» که اغلب برایش دو اصل متباین «ضَعف» و «ضِعف» قائلند با سابقه متفاوت و دو تا ترکیب متفاوت بوده باشد
«ضَعف» ترکیبی از ضعّ و عفّ (عف در معنای سلبی اش که کاستن است)
و «ضِعف» ترکیبی از ضفّ و عف (عف در معنای زیادتیاش مانند یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو)
و شاید این یکی از راه حل توجیه کلماتی باشد که بر معانی ضد هم دلالت دارند