✔️پایههای ویران یک استدلال
🔸نقدی بر نوع استدلال آقای اکبرنژاد پیرامون لباس روحانیت
🖊علیرضا داودی
🔹موضوع لباس روحانیت با ارائه دیدگاه آقای اکبرنژاد پیرامون لزوم عبور از این لباس و تغییر آن مدتی است در حوزههای علمیه محل مناقشه قرار گرفته و اقدام موسسه وزین مباحثات در برگزاری مناظرهای علمی میان آقای اکبرنژاد به عنوان صاحب ایده و یکی از اساتید شناخته شده حوزه بر حرارت این بحث افزود.
🔹بدون در نظر گرفتن مقدمات فقهی بحث مانند اینکه نفس لباس روحانیت واجد ارزش است یا خیر، یا اینکه تلبس به لباس مختص هر عصر و زمان ضروری است یا نه، نوع استدلالهای ارائه شده در این بحث به شدت ضعیف و فاقد وجاهت علمی است که در سه ساحت محتوایی و یک ساحت روشی بدان خواهیم پرداخت.
🔸الف- آمار یا حدسیات
🔹این استدلال که در بررسی میدانی متوجه شدیم بیش از ۵۰ درصد مشکلات ارتباطی و عدم اعتماد مردم ناشی از لباس است، اقتضائاتی دارد که باید بدان توجه داشت. اولین نکته این است که مبنای استدلال این بزرگوار یک شیوه آماری را درون خود دارد که لازم است مبتنی بر یک پایش دقیق آماری در مقیاسی جامع باشد.
🔹آمار یک علم است و نمیتوان حدسیات جهتدار خود را برای اثبات یک امر مورد استفاده قرار داد. پایش آماری قابل اعتناء از انتخاب موضوع، تعیین جامعه هدف و آماری، تدوین پرسشنامههای حرفهای که هدف اصلی از پرسش نامعلوم باشد تا مخاطب با پیشداوری پاسخها را انتخاب نکند تا بسیاری امور دیگر، امری سخت و دقیق است و بیشک هر انسانی نمیتواند مدعی باشد که براساس مصاحبه با تعدادی آدم در یک خیابان توانسته یک نتیجه آماری دقیق استخراج کند.
🔸ب- خودهمهپنداری
🔹مشکل دوم این نوع استدلال تعمیمپذیری ادراک فردی یا «خودهمهپنداری» است. جناب اکبرنژاد ادراکات شخصی خودشان را که محصول یک مشاهده غیر تام و عموما غیرعلمی است، به عنوان یک مبنای نظری عمومی ارائه میدهند و براساس آن تلاش میکنند پایهای برای استدلال فراگیر شکل دهند.
🔹این نکته که شما در ارتباط چندین ساله خود با جامعه حس کردهاید مردم بدلیل وجود لباس روحانیت بر قامت شما، از برقراری ارتباط واهمه داشته یا تمایلی به آن ندارند، میتواند محصول مولفههای عیان و خفی متعددی همچون چهره عبوس، رفتار سرد و خشک، بیاعتنایی به دیگران، نگاه از بالا به پائین، عدم حس صمیمیت و بسیاری امور دیگر در رفتار شخصی شما باشد. اموری که بیانگر نقاط ضعف در منش و رفتار شخص شما است، نه آن لباس مقدسی که بر تن دارید.
🔸ج- معلول به جای علت
🔹مشکل دیگری که در نوع استدلال این عزیزان پیرامون لباس طلبگی به چشم میخورد جایگزین کردن معلول به جای علت و نتیجهگیری براساس این جایگذاری اشتباه است. وقتی این عزیزان استدلال میکنند، بخش عمده علت دوری مردم از روحانیت همین لباس مقدس است در واقع مغالطهای عجیب شکل میگیرد.
🔹باید از این عزیزان پرسید آیا این لباس به تنهایی موجودیت مستقلی از حامل آن در تصویرسازی اجتماعی دارد یا اینکه حاملان این لباس براساس نوع رفتار اجتماعی و چگونگی استفاده از این لباس در یک جامعه به آن اعتبار بخشیده یا از آن سلب اعتبار میکنند؟
🔸د- یک سبک خطرناک
🔹یکی از استدلالها بر عدم ارجحیت لباس فعلی روحانیت که توسط استاد اکبرنژاد ارائه شده این بود که پیامبر گرامی اسلام این لباس را بدلیل آنکه لباس مرسوم و مناسب زمان و منطقه زندگی خودشان بود، انتخاب کردند و اگر ایشان در منطقه دیگری به پیامبری مبعوث می،شدند همانند مناطق سردسیر شمالی بیشک لباس مناسب آن دیار را برای خود برمیگزیدند. در نهایت استفاده میشود که این لباس فاقد ارزش ذاتی بوده، چرا که وابسته به محیط زندگی شخص پیامبر(ص) است.
🔹این استدلال در واقع رقیق شده استدلال گروهی است که معتقدند قرآن یک محتوای غیرمقدس و مبتنی بر ادراک شعرگونه شخص پیامبر(ص) است. این افراد استدلال میکنند که نوع تمثیلهای ارائه شده از بهشت در قرآن کاملا وابسته به شرایط جغرافیایی و آب و هوایی زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص) است و اگر ایشان در جای دیگری مبعوث میشدند، بیشک مثالهای متفاوتی ارائه میدادند.
🔹در جواب این اشکال پاسخهای متعددی ذکر شده که برخی از آنها قابل استفاده در باب گزینش این لباس توسط نبی مکرم اسلام(ص) نیز میتواند باشد، اما لازم است جناب اکبرنژاد دقت داشته باشند استفاده و باور به این سبک استدلالها در بلندمدت میتواند به انحراف فکری ایشان و جریان تابع افکارشان منجر شود، چرا که انحراف فکری عبدالکریم سروش آنکه برخی شخصیتهای شناخته شده انقلاب پای درس تفسیر نهجالبلاغه او مینشستند، از همین قدمهای کوچک آغاز شد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/22182/amp
🔻🔻🔻
@mobahesat